وصیت نامه
از بوی گلاب بدم می آید ، همون آب معدنی کفایت می کند... ،
نگید این رانی هلو دوست داشت ، سنگ قبرش رو با رانی بشوریمااا ،
نوچ میشه ، من از مورچه ها دل خوشی ندارم !
آقایون فامیل ، به خاطر من سه متر ریش نزارید !
خانوم های فامیل ، خواهشا بالای سر قبرم جیغ و داد نکنید ،
باور کنید من از همهمه و شلوغی بدم میومد ! مردم ، گناه که نکردم !
مراسم ختم من رو تو هیچ مسجدی نگیرید ،
راستی آخوند هم نیارید واسه فامیل ، دینی کلاس پنجم رو یادآوری کنه !!!
توی درایو E عکس دارم ، خوراک اعلامیه ،
عکس پرسنلی نزاریداا ، اونا جلب ترحم نمی کنه !
بعد از مرگم هنوز میت رو زمین مونده هارد کامپیوترم رو بزارید تو ماکروفر !
یه کاری کنید درایو D بیشتر بترکه ! من اندک آبرویی داشتم در این خانواده !!!
یه وقت ساندیس ماندیس دست فامیل ندیداااا ... ساندیس خیلی بده !!!
روی خرما ها پودر نارگیل نریزید ، هم شکلش خز میشه ، هم بد مزه میشه !
همون گردو بزارید لاش خیلی حال میده !
( پ ن : هنگام تزئین حلوا دست خود را با آب و صابون بشویید ! )
پنج شنبه ها سر خاکم نیاید چه کاریه ؟ ترافــــیک !
فیس بوکم رو بلاک نکنید ، گهگداری باهاش پست بدید بیاد بالا جیگر رفیقام کباب شه !
به اقوام بگویید از اون تکست های مرگ برام بگن
مثلا هنگام دیدن قبرم بگن : خونه ی نو مبارک !
شایعه کنید قبل مرگش بهش الهام شده بود میمره !
از اون دیالوگ هاست که مو به تن سیخ می کنه هااا !!
هنگام خاک کردنم یک بیل کوچک کنارم بگذارید ، شاید دلم برایتان تنگ شد !!
و در آخر :
بنویـسید بعد مرگـم روی سـنـگ ... با خطـوط نـرم و زیــبا و قشــنگ
او خفته است در این گور سرد ... مرگش را دیده بود در یک پاییز زرد
در 25 سالـگـی مــرد و در X سالـگــی بــه خـاک سـپــرده شــد
| [ کلمات کلیدی ] :