دوشنبه 90/7/25
· زن: خبر خوب! من حامله هستم، تو بالاخره پدر شدی...
· مرد: چمدانت را ببند، همین حالا و برای همیشه از اینجا برو!...
· زن: چرا؟!...
· مرد: من دو سال قبل بدون این که به کسی بگویم، عمل وازکتومی انجام دادم...
· زن (با گریه و جیغ): اگر به من توجه میکردی، این اتفاق هرگز رخ نمیداد، من تمام این مدت با پسرخالهام بودم چون تو همیشه منشیهای شرکت را بیشتر از همسرت دوست داشتی، بزرگترین دروغت هم این بود که بهم گفتی عاشقم هستی...
· مرد: نه! بزرگترین دروغم این بود که عمل وازکتومی داشتهام…
| [ کلمات کلیدی ] :