جمعه 89/8/21
قصه عشق
عشق تنها یک قصه است
در سطر اول آن ، تو از راه میرسی و خاک بوی باران میگیرد
در سطر دوم ، آفتاب میشود و تو از درخت سبز سیب سرخ میچینی
در سطر سوم ، زمین میچرخد و مهتاب با رگبار هزار ستاره میبارد
در سطر چهارم ، تو دستهایت را به سوی مغرب دراز میکنی
در سطر پنجم ، همه چیز از یاد میرود و من به نقطهی پایان قصه خیره میمانم
.
.
.
و عشق آغاز میشود
...
| [ کلمات کلیدی ] :