سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
گاهی صدایی از دور میآید

vjogeyhr6lsmho73hn.jpg

 

   

گاهی صدایی از دور می‌آید

 

که حرمت دستانم را درهم می‌شکند

و شوقی که اندامم را به لرزه می‌اندازد

 سکوت ، تنهایی ، بیم ، فردا 

 

چه خواهد شد ؟؟؟ نمی‌دانم

گاهی جاری می‌شوم

به دنبال سرابی که واژه‌گون

 از دلم رخت بر می‌بندد

 و تکرار هم‌آغوشی وزن و شعر و قافیه می‌شوم

گاهی آنقدر دلتنگ روزهای رفته‌ام

 که ثانیه‌های بازآمده را نمی‌بینم

 می‌دانی چند وقت است که فنجانی قهوه ننوشیدم

 در این اتاقهای آبی که یا پنجره ندارند

 و یا پنجره‌شان به کوچه‌ای باز می‌شود

 که رد نگاه‌های تو بر درخت پیر خودنمایی می‌کند

 دلم حضورت را می‌خواهد ،

وجودت را ، لبخندت را ، شوقت را

 و تکرار لمس تن کوچه‌ای که دیگر دوستش نداری

گاهی چشمانم ابری

و دلم اندوهناک جاده‌های بی‌خاطره می‌بارد

 و بوی خیس خاک مرا مدهوش می‌رقصاند

گاهی برایم شعر می‌خواند

 و من غرق می‌شوم

در زلال احساسی که گذران است

 و نگاهی که تا عمق وجودم را سوراخ می‌کند

 و نمی‌داند که این پیاله شرابی ندارد

لبریزم از حسی گنگ که زمستان سرد

 تلخ می‌کند دهان تنهایی‌ام را

حتی عشقبازی باران هم حالم را جا نمی‌آورد

 




| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 4:4 عصر