و شعر را آنقدر می کشم

 


 

 

 
و شعر را آنقدر می کشم

 
تا شکل چشمهایت به هم آید

 
شعری که شکل چشمهای تو باشد

 
شعار خواهد شد

 
در صبح انقلاب عشق

 
و تو را واژه به واژه می شود بویید

 
می شود نامکتوب خواند

 
می شود ناشنیده از بر بود

 
مرا به نام خودت بخوان

 
تا با اسمت

 
یک فصل را

 
در هوای تو تنفس کنم



| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 3:38 عصر


\دست نوشته های فروغ فرخزاد\

 

زن که باشی نمی توانی انکار کنی تشنه ی بوی تن مردت هستی
همیشه و هر لحظه
دست خودت نیست
زن که باشی آفریده میشوی برای عشق ورزیدن ..
برای نگاههای مهربانانه ..
... ... ... ... ... برای بوسه های آتشین
زن که باشی تمام تنت طعم تلخ عطر گس مرد را میطلبد
زن که باشی سرشاری از عاشقیت های ناتمام
پر شده ای از زیبایی از هر زیبایی
زن که باشی اما
دست خودت نیست
اگر مردت طعم لبهایش طعم تو را بدهد
تمام هستی مردانه اش را با تمام وجودت دوست خواهی داشت
بی آنکه ذره ای کم بگذاری

"دست نوشته های فروغ فرخزاد"



| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 3:36 عصر


تا حالا دقت کردین .........

 

تا حالا دقت کردین پدر مادر تا میخوان شما را صدا بزنن، اول اسم داداش یا خواهرتون را میگن؟

. . . تا حالا دقت کردین تو جاده های ایران وقتی قسمت انگلیسی تابلو اسم یک شهر رو می خونین بهتر متوجه میشین تا فارسیش رو

. . . تا حالا دقت کردین اگه تو مترو الکی شروع به دویدن بکنید ملت هم همینطوری دنبالتون میدوند

تا حالادقت کردین وقتی که خوشحالیم بالاخره یه چیزی یا یه کسی پیدا میشه که سریع گند بزنه به خوشحالیمون

. . . دقت کردین وقتی میگن غصه نخور ،آدم بیشترغصه ش میگیره؟؟؟

.

.

.

تا حالا دقت کردین وقتی که عجله دارین و میخوای سریع به مقصد برسین همه ی تاکسی ها غیب میشن یا مسافر دارن ولی وقتی میخوای از خیابون رد شین هرچی تاکسی تو اون خیابون هست میاد جلو بوق میزنه؟آخ که حرص آدم درمیاد

دقت کردین ما ایرانیا وقتی بچه هستیم میگن بچه است، نمیفهمه وقتی نوجوان هستیم میگن نوجوانه، نمیفهمه وقتی جوان هستیم میگن جوون و خامه، نمیفهمه وقتی بزرگ میشیم میگن داره پیر میشه، نمیفهمه وقتی هم پیر هستیم میگن پیره، حالیش نیست، نمیفهمه

فقط وقتی میمیریم میان سر قبرمون و میگن عجب انسان فهمیده ای بود

دقت کردین هر موقع دارین سشوار میکشین حتی اگه تو خونه تنهام باشین هی حس میکنین یکی صداتون میکنه؟

. . .

تا حالا دقت کرده بودین تام و جری تمام مدت لخت بودن، اما وقتی میرفتن لب ساحل شلوارک پاشون میکردن؟

. . .

تا حالا دقت کردین تو فیلمای ایرانی،همیشه وقتی طرف میفهمه بچه دار نمیشه همه بچه ها از ماشینای بقلی و جلویی و عقبی باهاش بای بای میکنن میخندن؟!

. . . تا حالا دقت کردین تمام مریضا توی فیلما و سریالای ایرانی ، انتهای راهرو سمت راست بستری هستن

.

. . تا حالا دقت کردین وقتی عجله نداری همه ی چراغا سبزن و راهها خلوت وقتی دیرت شده همه ی چراغا قرمزند و راهها بسته؟

. . .

تا حالا دقت کردین هر وقت یه تیکه یخ از دستت افتاده روی زمین با لگد زدی که بره زیر یخچال

. . .

تا حالا دقت کردین تو مهمونی تا میای پشت سر یکی حرف بزنی موزیک قطع میشه و نصف حرفتو یهو همه میشنون

تا حالا دقت کردی… مغز انسان پر کارترین جای بدنه 24 ساعت در 365 روز سال و کار میکنه فقط وقتی متوقف میشه که ما وارد سالن امتحانات میشیم

. . .

لــــــــــذتی که در خوابیدن روی جزوه هست تو خوابیدن روی تختـخواب نرم نیس

. . . تنها زمانی مشتری ها با لبخند وارد مغازه میشوند که میخوان جنسی رو تعویض کنن یا پس بدن 

 



| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 3:32 عصر


دیدنی ها
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 3:24 عصر


کپی صورت
یک شرکت ژاپنی از صورت مشتریانش را برای آنها بصورت سه بعدی کپی میکند
این شرکت ابتدا از زوایای مختلف عکس میگیرد و بعد شبیه سازی میکند این شرکت ادعا می کند که حتی کوچکترین منافذ صورت را هم مدل سازی می کند.
قیمت ساخت این ماسکها بالاست و 3920دلار(بادلار1800تومن می شودحدود7میلیون تومان) می باشد و اگر ماسک باکیفیت بالا  5875 دلار است و کپی های بعدی ماسک بین 780 نا 1960 دلار می باشد.
 
Hamtaraneh.com
Hamtaraneh.com
Hamtaraneh.com
Hamtaraneh.com
 
 
Hamtaraneh.com
Hamtaraneh.com
 
Hamtaraneh.com
Hamtaraneh.com
Hamtaraneh.com
Hamtaraneh.com



| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 3:23 عصر


\ هنرزندگی کردن \
 
انسان برای این متولد می شود که " زندگی " کند ,  ولی این کاملا به خودش بستگی دارد .
او می تواند زندگی را از کف بدهد ; می تواند نفس بکشد , بخورد , پیر شود و روانه ی
گورستان گردد ـــ ولی این زندگی نیست , بلکه مرگی تدریجی از گهواره تا گور است ,
مرگی تدریجی که شاید هفتاد سال به طول بینجامد .
و چون میلیونها نفر در اطراف تو هستند که به تدریج و آرامی می میرند , تو هم شروع به
تقلید از آنها می کنی . بچه ها همه چیز را از اطرافیانشان یاد می گیرند .
خوب , اول باید برای شما روشن کنم منظورم از " زندگی " چیست ؟
زندگی به معنای پیر شدن نیست , بلکه رشد کردن است . پیر شدن خصیصه ای است حیوانی ,
در صورتی که رشد کردن خصیصه ای صرفا انسانی ست ; منتها تعداد بسیار کمی
این استحقاق را کشف می کنند . رشد کردن یعنی اینکه انسان هر لحظه بیش از پیش عمق
جوهر زندگی را درک کند ; رشد کردن یعنی از مرگ دور شدن , نه به سوی مرگ پیش رفتن .
هر چه بیشتر در عمق زندگی فرو روی , ذات جاودانگی ساکن در باطن را بیشتر درک خواهی
کرد و از مرگ فاصله می گیری . لحظه ای فرا می رسد که تو درمی یابی مرگ چیزی جز تغییر
لباس , جز تغییر شکل این صورت از انرژی به صورتی دیگر نیست ـــ هیچ چیز نمی میرد , در
واقع هیچ چیز نمی تواند بمیرد . و این اید آلیست بودن نیست , چیزیست که هر روز و هر لحظه
در اطرافمان اتفاق می افتد , ما نگاه می کنیم , اما نمی بینیم . کافیست تنها مشاهدگر باشیم  .
مرگ بزرگترین توهم موجود است .
برای رشد کردن , کافی ست به یک درخت نگاه کنی . هنگامی که درخت رشد می کند ,
ریشه هایش در عمق پیش می روند . اینجا تعادل برقرار است : هر چه درخت بلندتر شود ,
ریشه هایش عمیق تر می شوند . رشد کردن یعنی اینکه در عمق وجودت فرو روی , جایی
که ریشه هایت قرار دارند .
اولین اصل و پایه ی زندگی , مراقبه است .
هر چیزی در مرتبه ی بعد قرار دارد .
کودکی بهترین دوره زندگی انسان برای مراقبه است . هر چه سن آدم بالاتر می رود , به
مرگ نزدیکتر می شود و به مراقبه نشستن برایش دشوارتر می گردد .
مراقبه یعنی در وادی جاودانگی گام نهادن , یعنی پیشروی در ابدیت درون , یعنی زندگی را
زندگی کردن , یعنی درک الوهیت باطن .
کودک با صلاحیت ترین موجود برای این کار بشمار می آید , برای اینکه بار دانش , تحصیل و
چیزهای دیگر بر وجودش سنگینی نمی کند . او  "معصوم " است . او با کمال کیفیات
 "بودا " ( نه یک شخص خاص , کسی که در لحظه اش حضور دارد , چیزی که مثل هیچ چیز
 نیست ) , بدنیا می آید .
ولی بدبختانه این معصومیت او , نادانی تلقی می شود . معصومیت و نادانی به هم شباهت
دارند ولی یکسان نیستند . شباهت بین آنها در " ندانستن " است . ولی تفاوت بزرگی بین
این دو وجود دارد که تا به امروز توسط انسان ها نادیده انگاشته شده است .
یک کودک جاه طلب نیست , آرزویی ندارد . او مجذوب لحظه می شود ــ لحظه ی پرواز
پرنده ای با بالهای گسترده , چشمان او را تمام و کامل به خود جذب می کند . مشاهده ی
پروانه ای زیبا و رنگارنگ کافی ست تا او را به وجد آورد . تصور چیزی غنی تر و چشمگیر تر
رنگین کمان و شب های پر ستاره برایش امکان پذیر نیست .
معصومیت غنی ست , پربار است , ناب است .
نادانی ذاتا فقیر است , گدایی می کند ــ در پی فضل , احترام , ثروت و قدرت است .
نادانی در مسیر میل و آرزو گام برمی دارد .
معصومیت وضعیتی ست که در آن عدم آرزو حکمفرماست .
و چون هر دوی آنها از دانایی بی بهره اند , از این رو ما انسانها در شناخت ماهیت آنها
سردرگم بوده ایم , و برای اینکه خودمان را راحت کنیم , آن دو را یکسان پنداشته ایم .
اولین قدم در فراگیری هنر زندگی , کشیدن خط مرزی بین غفلت و معصومیت است .
معصومیت باید تقویت شود , محافظت شود . معصومیت ( پاکی خردمندانه ) گنجی بس
گرانبهاست که توسط کودک به ارمغان آورده می شود , گنجی که خردمندان و فرزانگان پس
از تحمل مشقات بسیار به آن دست می یابند . خردمندان گفته اند که آنها در نهایت دوباره
به کودک تبدیل شده اند , تولدی دوباره یافته اند . در تولد دوم چیزی را به دست می آورند
که در تولد اول در اختیار داشته , ولی اجتماع , والدین و اطرافیانشان آن را خرد و نابود کرده اند .
هر کودکی با دانش و اطلاعات انباشته می شود .
سادگی کودکانه باید به طریقی بر طرف شود , برای اینکه سادگی در دنیایی که اصل
رقابت در آن حاکم است , به درد نمی خورد . سادگی در نظر مردم دنیا ساده لوحی به
چشم می آید . معصومیت از هر طریق ممکن مورد سو ء استفاده قرار می گیرد . ترس از
اجتماع و ترس از این دنیا از ما چنین آدمهایی ساخته , و ما به نوبه ی خود سعی می کنیم
که بچه هایمان افرادی زیرک , زرنگ و مطلع بار بیایند ; تا در جرگه ی آدمهای قدرتمند قرار
گیرند نه در طبقه ی انسانهای ضعیف و مظلوم . بمحض اینکه کودک در این مسیر غلط
گام بردارد و در آن پیش رود , تمام زندگی اش نیز بدان سو سوق داده شده و تباه می شود .
زمانی که متوجه شدید زندگی را تا به حال از کف داده اید , اولین اصلی که باید مجددا به
آن باز گردید , معصومیت است .
دوباره ساده  , همچو ن یک کودک باشید .
وقوع چنین معجزه ای تنها از طریق مراقبه ممکن است .
مراقبه صرفا , روشی شگرف و بسیار دقیق است که تو را از هر آنچه که متعلق به تو نیست
دور می کند و تنها چیزی که بر جای می گذارد خود واقعی و باطنی توست .
دومین اصل زندگی مسافر و رهرو بودن است .
زندگی ایستا نیست , زندگی پویاست ; پویا نه از روی آرزو , بلکه صرف یافتن ; پویا نه از
روی جاه طلبی و برای دستیابی به مقام و منزلت , بلکه جستجو برای یافتن اینکه
" من که هستم ؟ "
خیلی عجیب است ; آدمهایی که هنوز خودشان را نشناخته اند , می خواهند برای خود
کسی باشند . آنها با وجود خویش بیگانه اند , ولی هدف اشان " کسی شدن " است .
" شدن " نوعی بیماری است که روح را می آزارد .
مهم , درک  " بودن "  است .
هسته ی وجودی خویش را کشف کردن , شروع زندگی ست . آنگاه هر لحظه ی زندگی ,
با کشفی جدید همراه است ; هر لحظه , شادی نو به ارمغان می آورد .
رازهای جدید درهایش را به رویت می گشاید , عشقی نو در وجودت می روید ــ احساسی
که تا به حال هرگز آن را تجربه نکرده ای ; حساسیتی نو در قبال زیبایی و الوهیت .
بقدری حساس می شوی که کوچکترین پر علف برایت اهمیتی عظیم می یابد . از طریق
این حساسیت درک می کنی که این پر علف همانقدر در هستی اهمیت دارد که بزرگترین
ستاره ها ; بدون این پر علف , هستی از آنچه که هست کمتر خواهد بود . غیر قابل جایگزین
است , در نوع خود منحصر به فرد است .
این حساسیت رابطه ی دوستانه ی جدیدی در تو نسبت به دیگر موجودات به وجود می آورد ;
نسبت به درختان , پرنده ها , حیوانات , کوهها , رودخانه ها , اقیانوسها و ستاره ها و همه ی
انسانها چه آنها که عزیزشان می داری , چه آنهایی که به تو زخم زده اند و از ایشان متنفری ,
چه آنهایی که می شناسی و چه آنهایی که نمی شناسی ,  " این همان حس دوست
داشتن بی وابستگی و همان عشق بدون معشوقی ست که پیش تر از آن سخن گفتم " .
همراه با افزایش این حس عشق و دوستی , زندگی نیز غنی تر می شود .
هر چه انسان حساس تر شود , زندگی برایش ابعاد بزرگتری پیدا می کند . زندگی دیگر نه
همچون برکه ای ساکن و راکد , بلکه همچون اقیانوس است . زندگی ات دیگر محدود به
خودت و خانواده ات و دوستانت نیست ; محدودیتی وجود نخواهد داشت . در هماهنگی با
کل کائنات , تمام هستی تبدیل به خانواده ی تو می شود ;
و تا زمانی که این اتفاق نیفتد , تو معنی زندگی را درک نخواهی
کرد . زندگی , جزیره نیست . همه به هم مرتبط هستیم .
ما همچون قاره ای پهناور حاوی میلیونها راه ارتباطی هستیم . اگر قلبهایمان را کاملا از
این عشق و هماهنگی آکنده نسازیم , به همان نسبت زندگی را از کف می دهیم .
کسل و افسرده و ناشاد و در رنج خواهیم ماند .
مراقبه برای تو حساسیت و حس تعلق بدنیا را به ارمغان می آورد .
ما متعلق به این دنیا هستیم . ما در این دنیا غریبه نیستیم . ما ذاتا به هستی تعلق
داریم , جزئی از آن هستیم , در حقیقت ما قلب هستی می باشیم . و دنیای دیگر ,
صرف نظر از بودن یا نبودن اش , از این دنیا دور نیست , ضد این دنیا نیست . اگر باشد ,
در این یکی پنهان  است و این دنیا تجلی آن است .
دومین ارمغان مراقبه , سکوتی باشکوه است ــ این سکوت در پی دور ریختن زباله های
انباشته در مغزمان ( وقتی به مراقبه می نشینی به وضوح می بینی که چه چیزهای
بیهوده و بی فایده ای را در ضمیر خود آگاه و ناخودآگاه ذهن ثبت و ضبط کرده ای , اطلاعاتی
که هیچ چیز جز آشفتگی ذهن و مشغولیات کاذب را برایت به ارمغان نمی آورد ) به وجود
می آید . بر اثر مراقبه , افکاری که بر اثر وجود این دانستگی ها در ذهنمان به وجود می آیند
از بین میروند ... آنگاه سکوتی عظیم را تجربه می کنی ; و موسیقی دلنشینی در اینجا
به گوش می رسد که همان سکوت است .
موسیقی واقعی , تلاش برای متجلی کردن سکوتی است که در مراقبه تجربه می شود .
فرزانگان و حکیمان شرق همگی بر این نکته تاکید داشته اند که تمامی هنرهای زیبا ــ
موسیقی , شعر , رقص , نقاشی , مجسمه سازی و ... از مراقبه برخاسته اند . این
هنرها تلاشی هستند تا به طریقی ناشناخته های دنیای درون را به دنیای شناخته ها ,
برای آن دسته از افراد که آمادگی مشاهده ی دنیای درون را ندارند , انتقال دهند .
شاید شنیدن یک آهنگ , این حس را در انسان به وجود بیاورد که در پی منشا آن برود ;
یا شاید دیدن مجسمه ای و ...
اگر یک بار وارد معبد بودایی ها یا هندوها شدید , در سکوت بنشینید و به تماشای
مجسمه ها مشغول شوید . این مجسمه ها طوری ساخته شده اند که نگاه کردن به آنها
شما را در سکوت فرو می برد ; فرقی نمی کند که مجسمه ی بودا یا " مهاویر " [ ماهاویرا ]
باشد .
همه ی مجسمه هایی که در این معابد مشاهده می کنید از نظر حالت شبیه یکدیگر هستند .
حالت این مجسمه هانمایانگر حالتی هستند که در مراقبه به انسان دست می دهد .
همانطور که بدن انسان هنگام خشم یا شادی حالت خاصی به خود می گیرد , در مراقبه
نیز چنین اتفاقی می افتد . در حقیقت این مجسمه ها برای پرستش و عبادت ساخته
نشده اند ; آنها برای انتقال تجربه ساخته شده اند . این معابد بیشتر به مثابه
آزمایشگاههای تحقیقاتی هستند و ربطی به مذهب ندارند . در آنها از علمی تجربی
استفاده شده است تا از طریق آن , همه ی نسل های آینده بشر بتوانند با تجربیات
معنوی گذشتگان تماس پیدا کنند ; نه از طریق کتاب و لغات , بلکه از طریق روشی که
عمق وجود انسان را می کاود , یعنی سکوت , مراقبه و آرامش .
با افزایش درک تو از سکوت درون , احساس عشق و دوستی نیز در تو فزونی می یابد .
هر لحظه از زندگی ات آکنده از شادی و جشن خواهد بود .
جشن واقعی باید از درون تو سرچشمه بگیرد . آنگاه می توانی هر اتفاقی را به جشن
تبدیل کنی .
در ژاپن , نوشیدن چای طی مراسمی خاص صورت می گیرد . در هر معبد " ذن " یا در
منزل هر شخصی که استطاعتش را دارد , مکانی به مثابه ی یک معبد کوچک برای
نوشیدن چای در نظر می گیرند . آنها نوشیدن چای را که امری روزمره و پیش پا افتاده
بشمار می آید , به نوعی چشن تبدیل کرده اند .
کاری که با چای می توان انجام داد , با هر چیز دیگر هم می توان به انجام رساند ;
مثل لباس یا غذا . اگر حساس باشی متوجه می شوی که لباس صرفا برای پوشاندن
بدن نیست , بلکه نشانگر شخصیت , سلیقه , فرهنگ و در نهایت وجود توست .
هر کاری می کنی باید بیانگر شخصیت , و خاص خودت باشد , به اصطلاح باید
امضای تو را داشته باشد . آنگاه زندگی به جشنی مداوم تبدیل می شود .
همیشه خلاق باش و از بدترین , بهترین را بساز ; من به این می گویم  " هنر زندگی " .
اگر آدم تمام لحظات و مراحل زندگی اش را صرف خلق زیبایی , عشق و شادی بکند ,
مرگ به نقطه ی اوج زندگی او تبدیل خواهد شد . مرگ او زشت , آنطور که هر روز برای
همه اتفاق می افتد نخواهد بود . اگر مرگ زشت باشد , بدین معنی ست که تمام زندگی
بیهوده تلف شده بوده است .
در هستی همه چیز یکی و یکسان است . عصاره ی کل فلسفه و تعالیم بودا چنین بود :
بزرگ و کوچک و مهم و غیر مهم وجود ندارد ; این برداشت و تعابیر انسانهاست که به این
عبارت ها موجودیت می بخشد .
با مراقبه شروع کن , و شاهد رشد و شکوفایی سکوت , زیبایی , شادی , رهایی
و حساسیت درونت باش . هر چه از مراقبه بدست می آوری , سعی کن به زندگی روزمره
انتقال دهی . آن را با دیگران تقسیم کن , زیرا هر چه را تقسیم کنی به
زودی فزونی می یابد , پس حساس و مراقب باش که چه چیز را
تقسیم می کنی .
و زمانی که به نقطه ی مرگ رسیدی , متوجه خواهی شد که مرگ وجود ندارد . تو
می توانی با دنیا وداع کنی , بدون اینکه نیازی به اشک غم باشد ــ شاید اشک شادی
ولی اشک غم نه . و این قصه و فسانه و آرمان نیست , این چیزیست که آن را از ما
گرفته اند , چیزی که همین جاست , دور نیست , آرزو و حسرت نیست . واقعیت
لحظه لحظه هایی ست که در آن حضور نداریم .
ولی برای رسیدن به چنین مرحله ای , باید معصومیت و مراقبه را عنوان نقطه ی شروع
قرار دهی .
زندگی زندان نیست , زندگی مجازات نیست . زندگی یک پاداش است و به آنهایی
تقدیم می شود که لیاقتش را دارند . این حق توست که از زندگی لذت ببری ; اگر این
کار را نکنی , گناه کرده ای .
اگر جهان هستی را همانگونه که یافته ای ترک کنی و آن را زیباتر نسازی , بر علیه آن
کار کرده ای .
قبل از اینکه آن را ترک کنی , آن را اندکی شادتر , زیباتر و دلپذیرتر ساز .
قسمتی از کتاب عشق، رقص زندگی ازسخنان اوشو



| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 3:12 عصر


کسلی شروعی بزرگ است ...
 
می گویی که کسل و دلمرده شده ای .
این کشفی بزرگ است . بله ، جدی می گویم . آدمهای اندکی وجود دارند که به این نکته پی برده باشند که کسل هستند ؛ وچنین آدمهایی واقعاً کسل هستند . هرکسی متوجه این حالت در آنها می شود غیر از خودشان . دانستن این امر که آدم کسل شده ، شروعی بزرگ محسوب می شود . ولی چند نکته هست که باید تفهیم شود .
انسان تنها موجودی است که احساس کسلی می کند ؛ این امتیازی انحصاری و بخشی از شان و منزلت وجود انسانی است . آیا تا به حال بوفالو یا الاغی را کسل دیده اید ؟ آنها کسل نمی شوند . کسل شدن یعنی اینکه راه و روش زندگی ات غلط است . به همین دلیل است که می گویم کسل شدن اتفاقی در خور توجه است ؛ یعنی فهمیدن این نکته که (( من باید کاری بکنم . یک دگرگونی لازم است . )) بنابراین فکر نکن که کسل بودن چیز بدی است ؛ بلکه نشانه ای میمون برای شروعی نو می باشد . ولی به مین بسنده نکن .
آدمهایی که ظاهر و باطنشان یکی است هیچ وقت کسل نمی شوند . در مقابل آدمهای متظاهر محکوم به کسلی هستند ، برای اینکه زندگی خود را به دوبخش تقسیم کرده اند . خود واقعی شان را سرکوب می کنند و تظاهر به زندگی ای می کنند که دروغین است . منشا کسلی ، همین زندگی دروغین است .
اگر آدم کاری را انجام دهد که از ته دل می خواهد ، هیچ گاه کسل نمی شود .
زمانی که خانه ی پدری ام را برای رفتن به دانشگاه ترک می کردم ، والدینم ، بخصوص پدرم ، و دیگر اعضای خانواده همگی می خواستند که من دانشمند شوم یا حداقل یک دکتر یا مهندس تا اینکه آینده ام تامین باشد . من قاطعانه رد کردم و گفتم : (( من آن کاری را انجام خواهم داد که دلم می خواهد ، برای اینکه نمی خواهم زندگی کسل کننده ای داشته باشم . شاید به عنوان یک دانشمند ، موفقیت کسب کنم ، مورد احترام قرار گیرم ، و از پول و قدرت و موقعیت اجتماعی بالایی برخوردار شوم ، ولی در درون خود ، کسل خواهم ماند ، چرا که این به هیچ وجه کاری نیست که دلم می خواهد . ))
آنها شوکه شده بودند ، برای اینکه هیچ آینده ای در تحصیل فلسفه نمی دیدند . ولی در نهایت با اکراه موافقت کردند ، با این یقین که من دارم آینده ام را تباه می کنم ، ولی در نهایت متوجه شدند که اشتباه کرده اند .
مساله بر پول ، قدرت و موقعیت اجتماعی نیست ، بلکه چیزی است که واقعاً دلت می خواهد و تو را ارضا می کند . اگر این کار را بکنی بدون توجه به ثمره و ماحصل آن کسلی از زندگی تو رخت بر می بندد . انجام دادن کار صحیح از دید دیگران ، سنگ بنای دلمردگی است .
کل انسانیت دچار کسلی شده است .؛ آنکه می بایست عارف می شد ریاضیدان شده ، آنکه می بایست ریاضیدان می شد به دنبال سیاست رفته ، و آن کسی که بایستی شاعر می شد تاجر شده . هیچ کس سر جای خود نیست ؛ بلکه جایی دیگر است که به آن تعلق ندارد . آدم در زندگی باید ریسک کند . اگر آدم آماده ی ریسک کردن باشد ، کسلی و دلمردگی در یک لحظه نا پدید می شود .
می گویی که (( از خودم خسته شده ام )) .
از خودت خسته شده ای ، برای اینکه با خود روراست و صادق نبوده ای ، برای وجودت احترام قائل نبوده ای .
می گویی که (( نیرویی احساس نمی کنم .))
چطور توقع داری نیرو احساس کنی ؟ نیرو هنگامی جریان پیدا می کند که تو آن کاری را انجام دهی که دلت می خواهد ، حالا هر چه که می خواهد باشد .
(( ونسان ون گوگ )) از اینکه فقط نقاشی می کرد بی اندازه شاد و خوشبخت بود . حتی یک عدد از تابلو هایش به فروش نمی رفت ، هیچکس از او قدردانی نمی کرد ؛ تا سر حد مرگ هم گرسنه بود ، زیرا پولی که برادرش به او می داد ، فقط برای خرید اندکی غذای بخور و نمیر کفاف می داد . او چهار روز در هفته روزه می گرفت و سه روز غذا می خورد . اگر آن چهار روز را روزه نمی گرفت ، آنوقت با چه پولی بوم نقاشی و رنگ و قلم مو تهیه می کرد ؟ ولی او به اندازه خوشبخت و آکنده از نیرو بود .
هنگامی که مرد ، فقط سی و سه سال داشت . روزی که به دیرینه ترین آرزویش که نقاشی تابلوی (( طلوع آفتاب )) بود جامه ی عمل پوشاند ، نامه ای به این مضمون نوشت : (( کار من انجام شد . من راضی و خرسند هستم . من این دنیا را با رضایت خاطر کامل ترک می کنم . )) او به طور تمام و کمال زندگی کرد . او شمع زندگی اش را از هر دو طرف با شدت وحدت تمام سوزاند .
تو شاید صد سال زنده باشی ، ولی زندگی ات همانند یک استخوان پوک باشد ، تنها یک حجم ، آن هم حجمی مرده .
می گویی من گفته ام که (( ما باید خودمان را آنطور که هستیم بپذیریم . ولی من نمی توانم زندگی را ، در حالی که می دانم از لذت درونی محروم هستم ، بپذیرم . ))
وجود خویش را آنطور که هست بپذیر و بدان که تو تنها در قبال خودت و خدای خودت مسئول هستی ، نه در مقابل افکار و عقاید کسانی که فکر می کنند از تو بهتر می دانند .
منظور من از لغت (( مسئول )) در ارتباط با وظیفه و تعهد نیست ، بلکه منظورم برخورد با واقعیت و جوهر زندگی است .
تو در قبال خودت زندگی غیر مسئولا نه ای داشته ای و فقط آنچه را انجام داده ای که دیگران از تو انتظار داشته اند . برای همین کسل و دلمرده هستی و نیرویی در خود احساس نمی کنی . آیا برای خلاص کردن خود از این زندان ، دلایل بیشتری می خواهی ؟ بپر بیرون و پشت سرت را هم نگاه نکن .
آنها می گویند : (( قبل از اینکه بپری ، خوب فکرکن . )) من می گویم : (( اول بپر ، بعد تا دلت می خواهد فکر کن . ))



| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 3:8 عصر


PhotoKator hay Tanz Rooz + Pa Na Pa Tasviri

عکس های تصویری داغ طنز + پ ن پ های تصویری!! | Tafrihat.net

عکس های تصویری داغ طنز + پ ن پ های تصویری!! | Tafrihat.net

عکس های تصویری داغ طنز + پ ن پ های تصویری!! | Tafrihat.net

عکس های تصویری داغ طنز + پ ن پ های تصویری!! | Tafrihat.net

عکس های تصویری داغ طنز + پ ن پ های تصویری!! | Tafrihat.net

عکس های تصویری داغ طنز + پ ن پ های تصویری!! | Tafrihat.net

عکس های تصویری داغ طنز + پ ن پ های تصویری!! | Tafrihat.net

عکس های تصویری داغ طنز + پ ن پ های تصویری!! | Tafrihat.net

عکس های تصویری داغ طنز + پ ن پ های تصویری!! | Tafrihat.net

عکس های تصویری داغ طنز + پ ن پ های تصویری!! | Tafrihat.net

عکس های تصویری داغ طنز + پ ن پ های تصویری!! | Tafrihat.net
 

 

 

تلخنـــــــــــــــــد

صرفا جهت شوخی!

 

عملیات نام نویسی از داوطلبان نمایندگی مجلس نهم با فرمان وزیر کشور آغاز شد.

عکس های تصویری داغ طنز + پ ن پ های تصویری!! | Tafrihat.net
ـ برم .. نرم … برم … نرم، نه می رم اما یه جوری اخم می‌کنم که این تابناک دوباره گیر تلخندی نده!


عکس های تصویری داغ طنز + پ ن پ های تصویری!! | Tafrihat.net
 

ـ چی کار کنم دیگه! حاج خانم اصرار کرد و گفت: «حاج سلیمون شما که اینترنت و مخابرات مملکت رو اونطوری ردیف کردی، جات توی مجلس خالیه برو اونجا رو هم ردیف کن»!


عکس های تصویری داغ طنز + پ ن پ های تصویری!! | Tafrihat.net
ـ آخه پدرجان اینجا که یارانه نمی‌دن، اینها دارن برای مجلس اسم می‌نویسن، شما یه خیابون زود پیچیدی!
ـ ببین پسر جان برای بار آخر بهت می‌گم، فرهنگ و تمدن داشته باش، قول می‌دم  رفتم مجلس یارانه هم نگیرم!


عکس های تصویری داغ طنز + پ ن پ های تصویری!! | Tafrihat.net
ـ قربون شما خبرنگارا برم! اول رفتم فرمانداری تهرون، دیدم از شما خبری نیست، زودی اومدم پیش شما!


عکس های تصویری داغ طنز + پ ن پ های تصویری!! | Tafrihat.net
 

ـ درسته که برای کارگرا کار زیادی نکردم، اما شما می‌گید چیکار کنم!؟ من که جز نمایندگی کار دیگه‌ای بلد نیستم!


عکس های تصویری داغ طنز + پ ن پ های تصویری!! | Tafrihat.net
 

ـ نه جان آقای وزیر، ما کجا نمایندگی مجلس کجا، اصرار نکن کاندید نمی‌‌شم، نه جان شما!


عکس های تصویری داغ طنز + پ ن پ های تصویری!! | Tafrihat.net
 

ـ فعلا تا ما رو رد صلاحیت نکردن، این علامت پیروزی رو داشته باشید! علامت های بعدی در راه است!


عکس های تصویری داغ طنز + پ ن پ های تصویری!! | Tafrihat.net
ـ باور کنید دیشب توی خواب یه هیولایی دیدم به این هوا، بهم گفت اگه کاندید نشی میام میخورمت!


عکس های تصویری داغ طنز + پ ن پ های تصویری!! | Tafrihat.net
ـ بیا پسرم، این چایی رو بخور که دو ماه دیگه برای چایی خوردن با من باید وقت بگیری!


عکس های تصویری داغ طنز + پ ن پ های تصویری!! | Tafrihat.net
ـ این مدرک قاب شده رو تازه از دیوار برداشتم، حسابی عکس بگیر، فردا گیر ندید بگید فلانی مدرک دکتراش قلابیه!


عکس های تصویری داغ طنز + پ ن پ های تصویری!! | Tafrihat.net
 

ـ چیکار کنم دیگه، خدمت به مردم دندون درد نمی‌شناسه؛ ایضا این پاکت گاز استریل پیشت باشه لازمت میشه!


عکس های تصویری داغ طنز + پ ن پ های تصویری!! | Tafrihat.net
 

اشتباه نکنید، اینجا مدرسه پیرمردها یا چه میدونم کنگره موتلفه نیست! دوستان نشستند نوبتشون بشه برن نام‌نویسی!


عکس های تصویری داغ طنز + پ ن پ های تصویری!! | Tafrihat.net
 

اقتضای سیاست همینه دیگه! یه روز می شی مسئول ستاد رایحه، یه روز می شی عضو جبهه متحد و با رایحه رقابت می کنی! فردا رو خدا بخیر کنه


عکس های تصویری داغ طنز + پ ن پ های تصویری!! | Tafrihat.net
 

ـ چی!؟ ما دنباله رو جریان انحرافی هستیم؟ اصلا به من با این تیپ و این مبل نشستن میاد!
 


عکس های تصویری داغ طنز + پ ن پ های تصویری!! | Tafrihat.net
راستش همون طور که عضو شورای شهر شدن هیچ تجربه لازم نداشت، برای نماینده مجلس شدن هم فقط کافیه خواهر دکتر باشی!


عکس های تصویری داغ طنز + پ ن پ های تصویری!! | Tafrihat.net
کاظمی جان زودتر کاندید می شدی دیگه!
 


عکس های تصویری داغ طنز + پ ن پ های تصویری!! | Tafrihat.net
حالا چرا عصبانی می شی، یه انگشت دیگه بزنی تموم می شه!


عکس های تصویری داغ طنز + پ ن پ های تصویری!! | Tafrihat.net
ـ به جان مادر بچه‌ها راست می‌گم، به همتون قول می‌دم برم مجلس قانون چند زوجی رو نابودش کنم!




| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 12:33 صبح


مدلهای لباس زمستانی خانم ها

مدلهای لباس زمستانی خانم ها

مدلهای لباس زمستانی خانم ها

مدلهای لباس زمستانی خانم ها

مدلهای لباس زمستانی خانم ها

مدلهای لباس زمستانی خانم ها

مدلهای لباس زمستانی خانم ها

مدلهای لباس زمستانی خانم ها

مدلهای لباس زمستانی خانم ها

مدلهای لباس زمستانی خانم ها

مدلهای لباس زمستانی خانم ها

مدلهای لباس زمستانی خانم ها

مدلهای لباس زمستانی خانم ها




| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 12:23 صبح


طالع بینی / ازدواج متولدین هرماه و عشق

طالع بینی / ازدواج متولدین هرماه و عشق

میخواهید با روحیات عاطفی متولدین هر ماه آشنا شوید ؟ این مقاله را مطالعه نمایید

 

متولدین فروردین ماه :

به سوی من بیا

تا تو را حس کنم

و دنیا خواهد دید

داستان عشقی سوزان را

که شعله اش در قلب من خواهى بود

به هنگام عاشقی گویی در دنیای شوالیه ها و پرنسس ها سر می کند.

قلبا عاشق است و در عشق پا بر جاست.

متولدین اردیبهشت ماه :

عشق را در چشمان من بنگر

چهره ی بر افروخته ام را ببین و عشق را حس کن

به صدای نفس های من گوش کن

و بشنو ترانه ی عشق را

عاشقی بی قرار است و کمرو ولی پر شهامت.

موسیقی بر او تاثیر فراوان دارد.

متولدین خرداد ماه :

با من به رویا بیا به رویای عشق

بیا تا بر فراز بلندترین کوه گام نهیم

بیا تا در ژرف ترین اقیانوس شنا کنیم

بیا تا به دورترین ستاره ها پر کشیم

بر عشق ما هیچ چیز ناممکن نیست

بهترین عاشق دنیاست و گفتارها و دل او پر ز رویاهای عاشقانه است.

متولدین تیر ماه :

بهشت هیچ است

در برابر گام برداشتن در کنار تو

در شبی زیبا

زیر نور ماه

دلی نازک و پر ز محبت دارد و از دل سوختن می هراسد.

متولدین مرداد ماه :

گویی خورشید گرمای خود را از دست داده است

و گل های سرخ عطری ندارند

و ستارگان دیگر نمی خوانند

آن گاه که چشم می گشایم و می بینم

با تو نیستم

عاشق پیشه است و بی عشق زندگی نمی کند.

متولدین شهریور ماه :

شاید به نظر برسد که عاشق نیستم

شاید به نظر برسد که نمی توانم عاشق باشم

شایى به نظر برسى که حتی نمی خواهم عاشق باشم

ولی نه در برابر عشقی مانند عشق من به تو

که تا آخرین لحظه عمر آن را در قلبم نگاه خواهم داشت

عشق او شعله ای کوچک ولی جاودان است و در پی عشقی حقیقی است.

متولدین مهر ماه :

با پر شورترین گفتارهای عاشقانه

با ماجراهای عاشقانه ای که خواهیم داشت

با فداکاری هایم در راه عشق به تو

خواهی دید که چگونه دوستت دارم

در امور عشقی ورزیده است و زندگی اش پر ز ماجراهای عاشقانه است . . .

زن متولد مهر عشق خود را در عمل نیز به اثبات می رساند.

متولدین آبان ماه :

در التهاب شنیدن ترانه ی گام های تو هستم

که به سوی من می آیی

و عاشقم بر انتظار آن لحظه که تو را در کنار خود حس کنم

دوستت دارم

هیجان عشق برای او زیبا و پر جاذبه است و در عشق صادق است.

متولدین آذر ماه :

نجوایی از سوی تو

نگاهی کوتاه از تو

لبخندی شیرین بر لبان زیبایت

و من خود را غرق در عشق می یافتم

خوش بین است و راستگو. شاید نگاهی شاعرانه به عشق داشته باشد.

متولدین دی ماه :

روزها ماه ها و سال ها می گذرند

و شاید هیچ چیز عوض نشود

جز من

که بیش از پیش عاشق گشته ام

شاید در ظاهر بی احساس باشد ولی قلبی گرم و پر ز عشق دارد.

متولدین بهمن ماه :

می خواهم آزاد زندگی کنم

بسان پرندگان مهاجر

ولی قفسی ساخته از عشق تو

جایی است که همواره رو به آن خواهم داشت

عشق خود را دیر ابراز می کنى و عاشق آزادی است. اولین عشق او قلبش را به تپش در می آورد و هرگز فراموش نخواهد شد.

متولدین اسفند ماه :

من آنی نیستم

که بی عشق زندگی را سر کنم

آن گاه که در رویایی عاشقانه هستم

و چشمانم را می گشایم

و عشق رویایی ام را در تو می بینم

در عشق بی نظیر است.جذاب و پر نشاط است.احساساتی و رویایی است.



| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 12:22 صبح