سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
دل آدم گاهی …چه شاد است …
http://gallery.avazak.ir/albums/meup11/normal_Avazak_ir-Heart%20(189).jpg
دل آدم …

چه گرم می شود گاهی ساده…
به یک دلخوشی کوچک…
به یک احوالپرسی ساده…
به یک دلداری کوتاه …

به یک "تکان سر"…یعنی…تو را می فهمم…
به یک گوش دادن خالی …بدون داوری!
به حتی یک همراهی کردن ممتد آرام …
به یک پرسش :"روزگارت چگونه است ؟"

به یک دعوت کوچک به صرف یک فنجان قهوه !
به یک وقت گذاشتن برای تو…
به شنیدن یک "من کنارت هستم "…
به یک هدیه ی بی مناسبت …

به یک" دوستت دارم "بی دلیل …
به یک غافلگیری به یک نگاه …

دل آدم گاهی …چه شاد است …
 



| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 1:33 عصر


ببین کلید قلبت کجاست؟...
مادربزرگ می گفت دل هر آدمی دری دارد...می گفت بایدبازکنی در ِ دلت رارویِ لبخندآدمها...
می گفت هر کدام از این درها یک کلید بیشتر ندارند... می گفت کلید ِ دل آدم دست خود ِ آدم
 نیست... می گفت انگاری کلیدها را دم ِ خلقت پخش کرده اند بین آدمها هر کسی یکی
برداشته برای خودش...
می گفت بلند شو برو بگرد... بگرد ببین کلید قلب کیست توی دستهایت؟...
ببین کلید قلبت کجاست؟...



| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 1:32 عصر


نکات منفی
شکارچی پرنده سگ جدیدی خریده بود، سگی که ویژگی منحصر به فردی داشت.
این سگ میتوانست روی آب راه برود.
شکارچی وقتی این را دید نمی توانست باور کند و خیلی مشتاق بود که این را به دوستانش بگوید.
برای همین یکی از دوستانش را به شکار مرغابی در برکه ای آن اطراف دعوت کرد.
او و دوستش شکار را شروع کردند و چند مرغابی شکار کردند.
بعد به سگش دستور داد که مرغابی های شکار شده را جمع کند.
در تمام مدت چند ساعت شکار، سگ روی آب می دوید و مرغابی ها را جمع می کرد.
صاحب سگ انتظار داشت دوستش درباره این سگ شگفت انگیز نظری بدهد یا اظهار تعجب کند، اما دوستش چیزی نگفت.

در راه برگشت، او از دوستش پرسید آیا متوجه چیز عجیبی در مورد سگش شده است؟

دوستش پاسخ داد: آره، در واقع، متوجه چیز غیرمعمولی شدم. سگ تو نمی تواند شنا کند!!!

بعضی از افراد همیشه به ابعاد و نکات منفی توجه دارند. روی وجوه منفی تیم های کاری متمرکز نشوید. با توجه به جنبه های مثبت و نقاط قوت، در کارکنان و تیم های کاری ایجاد انگیزه کنید



| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 1:32 عصر


پرواز در هوای خیال تو دیدنی ست
پرواز در هوای خیال تو دیدنی ست,حرفی بزن که موج صدایت شنیدنی ست/شعر زلال جوشش احساسهای من,از  موج دلنشین کلام تو چیدنی است/
 
یک قطره عشق کنج دلم گرفته است,این قطره هم ب شوق نگاهت چکیدنی ست/
من در فضای خلوت تو خیمه می ز نم,طعم صدای خلوت پاکت چشیدنی ست
 



| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 1:31 عصر


می گویند قلب هر کس به اندازه مشت بسته اوست


می گویند قلب هر کس به اندازه مشت بسته اوست

اما من قلبهایی را دیده ام که به اندازه دنیایی از محبت عمیق اند
دلهای بزرگی که هیچوقت در مشتهای بسته جای نمی گیرند
مثل غنچه ای با هر طپش شکفته می شوند
دلهای بزرگی که مانند کویر نامحدودند
و تشنه اند , تا اینکه ابر محبت ببارد

در عوض دلهایی هم هستند
که حتی از یک مشت بسته کوچک هم , کوچکترند
وتو می خواهی بدانی قلبت چقدر بزرگ است ؟

 
به دستت نگاه کن ...!

وقتی که عشق و مهربانی را به دیگران تعارف میکنی
http://www.zengardner.com/wp-content/uploads/heart-in-hands1.jpg



| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 2:16 صبح


بـعضـی آدم هـا را نـمیشـود داشـت !
بـعضـی آدم هـا را نـمیشـود داشـت !

 
فقـط مـیشـود یـک جـور خـاصـی دوستـشـان داشـت !

 
بـعضـی آدم هـا اصـلا بـرای ایـن نـیستـنـد ،

 
کـه بـرای تـو بـاشنـد یـا تـو بـرای آن هـا !

 
اصـلا بـه آخـرش فکـر نـمـی کنـی .. .

 
آنهـا بـرای ایـننـد کـه دوستـشـان بـداری ،

 
آن هـم نـه دوسـت داشتـن مـعمـولـی نـه حتـی عـشـق !

 
یـک جـور خـاصـی دوسـت داشتـن کـه اصـلا هـم کـم نـیسـت ..!

 
ایـن آدم هـا حتـی وقتـی کـه دیگـر نـیستنـد هـم ،

 
در کنـج دلـت تـا ابـد یـه جـور خـاص دوسـت داشتـه خـواهنـد شـد ...



| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 2:16 صبح


مطلب جالبی از بهاره رهنما
داشتم به میهمانم می گفتم که اگر راحت تر است رویه نایلونی روی مبل های سفید را بردارم، نرسیده بودم قبل از رسیدنشان برشان دارم، او تعارف کرد و گفت راحت است من اما گرمم شد و برش داشتم، بعد یکدفعه حس کردم چقدر راحت تر است.

سه سالی می شود خریدمشان اما هیچ لک و ضربه ای بر آنها نیفتاده اگرچه اکثر اوقات به دلیل ماندن همین روپوش نایلونی بر رویشان از لذت راحتی شان محروم مانده ایم، بعد یاد همه روکش های روی اشیای زندگی خودم و اطرافیانم میفتم، روکش های روی موبایل ها، شیشه ها، روکش های صندلی ماشین، روکش های روی کنترل های تلویزیون، روکش های روی لباس های کمد و... همه این روکش ها دال بر پذیرش دو نکته است یا بر نامیرایی خود باور داریم و یا اینکه قرار است چنین چیزهای بی ارزشی را به ارث بگذاریم، هر روز در روابط روزمره مان نیز همین روکش ها را بر رفتارمان می گذاریم تا فلانی نفهمد عصبانی هستیم، فلانی نفهمد چقدر خوشحالیم، فلانی نفهمد چقدر شکست خورده ایم.

نقاب ها و روکش ها را استفاده می کنیم برای اینکه اعتقاد داریم اینطوری شخصیت اجتماعی ما برای یک روز مبادا بیشتر و بهتر روی پای خودش می ایستد و این در شرایطی است که اغلب زودتر از حد تصورمان این دنیا را ترک می کنیم و آن روز مبادا هرگز نمی رسد فقط ما فرصت و جسارت خود بودن را از خودمان دریغ کرده ایم.
جسارت لذت بردن از خود حقیقی مان حتی به قیمت گاه زخمی شدن و ضربه دیدن.
روحمان را از تماس با دنیا محروم می کنیم تا روزی این لذت را به او ببخشیم که بی محابا دنیا را لمس کند، غافل از اینکه امروز همان روز است و همان روز اگر در انتظارش باشی هرگز فرانمی رسد.

میهمان من تلنگری کوچک به من زد. جلد همه وسایلی را که از ترس خش افتادن پوشانده ام، باز می کنم. دلم می خواهد اشیا هم دموکراسی را تجربه کنند. ضربه خوردن به قیمت لذت بردن از خود حقیقی. ما همه مان فکر می کنیم عمر نوح خواهیم کرد. در پس ذهن بشر همیشه همچنین باوری جا خوش کرده، خدا می داند که وقتی پرنسس دایانا مرد چقدر دستکش و کفش استفاده نشده در کمد او پیدا شد، برعکسش هم هست آدم های به ظاهر فقیری که با مرگشان کلی پول از بالش ها و لای رختخواب هایشان پیدا می شود و کلی خرت و پرت که طرف گذاشته بوده که روز مبادا از گنجه در بیاید و روز مبادا نرسیده غزل خداحافظی را سروده اند.

محافظه کاری و دوراندیشی همیشه از احساس دموکراتیک بودن (لااقل با خودم) دورم کرده. من تصمیمم را گرفته ام. همه نایلون ها و روکش ها را کنار می زنم. 
من ترجیح می دهم لذت ضربه خوردن را تجربه کنم تا سلامت دور از دسترس ماندن را.
شما چطور؟



| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 2:16 صبح


با انجام این تست مغز شما هنگ خواهد کرد!!

 

با انجام این تست مغز شما هنگ خواهد کرد!!

 
یک جراح استخوان می گوید: به نظر من یک سری اعمال و حرکات وجود دارد که مغز انسان قادر به انجام نیست و یا اینکه برای آنها برنامه ریزی نشده است. تست زیر این نکته را ثابت‌می‌کند. تست زیر نمونه‌ی از حرکاتی است که با انجام آن مغز درگیر و گیج می‌شود.
حتی اگر بارها و بارها این عمل را انجام دهید، مغز با سردر گمی زیاد همان نتیجه را نشان خواهد داد و‌ هیچ تغییری بوجود نخواهد آمد. یعنی شما نمی‌توانید، با سعی و تمرین مداوم پای تان را با هوش کنید. چرا که مغز شما از قبل برنامه ریزی شده است. این تست بسیار هیجان انگیز تنها چند ثانیه طول می‌کشد. باور کردنی نیست، ولی کاملا صحت دارد. همین حالا آن را امتحان کنید. در حالیکه مقابل مانیتورتان نشستید (هر جای دیگر مانند؛ صندلی، مبل...) پای راستتان را کمی بالا آورید و در جهت عقربه‌های ساعت بچرخانید. در همین حال با دست راست شماره 6 را در هوا بنویسید(عدد 6 را از بالایش شروع کنید یعنی حرکتی در خلاف عقربه های ساعت) مسیر چرخش پای شما تغییر کرد نه؟!! یعنی پای شما خلاف عقربه‌های ساعت شروع به چرخیدن کرد. درسته؟ هنوز دانشمندان علتی برای این عکس العمل مغزپیدا نکرده‌اند. در نتیجه هیچ‌کاری برای تغییر آن نمی‌توان انجام داد. جالب بود نه؟!!.... شما می‌توانید بارها و بارها این آزمایش را انجام دهید و بارها و بارها همان نتیجه را مشاهده کنید .
 



| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 2:16 صبح


زهر و عسل
 
 
مرد خیاطی کوزه ای عسل در دکانش داشت.یک روز می خواست دنبال کاری برود. به شاگردش گفت:این کوزه پر از زهر است!مواظب باش آن را دست نزنی!
شاگرد که می دانست استادش دروغمی گوید حرفی نزد و استادش رفت.
شاگرد هم پیراهن یک مشتری را بر داشت و به
دکان نانوایی رفت و آن را به مرد نانوا داد و دو نان داغ و تازه  گرفت و
بعد به دکان برگشت و تمام عسل را با نان خورد و کف دکان دراز کشید.
خیاط ساعتی نگذشته بود که بازگشت و با حیرت از شاگردش پرسید:چرا خوابیده ای؟
شاگرد ناله کنان پاسخ داد: تو که رفتی من سرگرم کار بودم،دزدی آمد و یکی از پیراهن ها را دزدید و رفت.
وقتی من متوجه شدم،از ترس تو، زهر توی کوزه را خوردم و دراز کشیدم تا بمیرم و از کتک خوردن و تنبیه آسوده شوم



| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 2:15 صبح


برای دیوانگان وجود دارم

برای دیوانگان وجود دارم

وقتی کسی را دوست داری ، تقاضای مرجعیت نمی کنی. عشق  جنون است، دیوانگی است. من فقط در اینجا برای  آن مردم شجاعی هستم که بتوانند با من دیوانه باشند. من برای دیوانگان وجود دارم. من فقط برای تعدادی اندک از برگزیدگان وجود دارم: آن دیوانه ها: کسانی که آماده باشند مرزهای امنیت و رفاه را پشت سر بگذارند، مرزهای مرجعیت و متون مقدس و سنت ها را، کسانی که آماده باشند با من به تاریکی ها بیایند، کسانی که حاضر باشند همراه من مخاطره کنند. و من هیچ قولی به شما نمی دهم. نمی توانم قول بدهم، طبیعت اوضاع چنین است. حقیقت را نمی توان وعده داد، باید آن را احساس کنی. به یاد بسپار: مرجعیت برای سر و برای منطق جاذبه دارد. من برای منطق جاذبه ای ندارم، جاذبه من برای قلب است. قلبت اهمیتی به مرجعیت نمی دهد. وقتی عاشق زنی می شوی، آیا درخواست مرجعیت می کنی؟ آیا او از سوی کلئوپاترا هیچ مرجعیتی دارد که زیباست؟ آیا درخواست گواهی می کنی؟ آیا کارشناسان تایید کرده اند که او واقعاً زیباست؟ آیا او را نزد پزشک یا فیلسوف زیباشناس می بری تا معاینه شود و مشخص کنند که او حقیقتاً زیباست؟! نه، حتی اگر تمام دنیا بگوید که او زیبا نیست، می گویی، "من اهمیتی نمی دهم. من عاشق او هستم و می دانم که او زیباست." او زیباست چون تو عاشقش هستی، و نه طور دیگر. چون او زیباست تو عاشقش نیستی، او زیبا می شود زیرا که تو عاشقش هستی. من یک مرجع قدرت هستم، اگر عاشق من باشی، و لا غیر. اگر درخواست مرجعیت داشته باشی، آنوقت هرگز عاشق من نخواهی بود. آنگاه بهتر است که از همدیگر جدا شویم ، هرچه زودتر، بهتر. من هیچ مرجعیتی ایجاد نخواهم کرد، ندارم که چنین کنم. باید به خود شخص نگاه کنی. باید مرا ببینی، حضور مرا، باید آن را صمیمانه احساس کنی.



| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 2:15 صبح