سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
مرداد 91 اس ام اس تنهایی مرداد ماه 91

مرداد 91 اس ام اس تنهایی مرداد ماه 91

smsiha.net sms tanhaei مرداد 91 اس ام اس تنهایی مرداد ماه 91

چقدر سخته گوشیت یعالمه میس کال داشته باشه اما هیچ کدوم از طرف اون کسی نباشه که منتظرشی…

.

.

.

روزگاریست که عادت شده ایم
از سر تکرار ،محبت شده ایم

.

.

.

عادت این قبیله این است،
دور آتشی که میسوزی، می رقصند…
دستت را بده تا از آتش بگذریم
آنها که سوختند همه تنها بودند….!

.

سایر اس ام اس ها در ادامه مطلب…

 

.

.

سخــت است ببـــآزی
تمــآمـِ احـسآسِ پآکــَت را
و هنــــوز نفهمـیده بآشی
اصلــــا دوستـــَت دآشــت؟؟؟!!!

.

.

.

او رفت و من در حسرت نگاهی پر راز ماندم ماندم تا بیاید و پاسخ دهد چرا چرا تنهایم گذاشت در حسرت پرسیدن این سوال هم ماندم

.

.

.

زمان هیچ وقت دردی را دوا نمیکند
این خود ما هستیم که
به درد عادت میکنیم…

.

.

.

خواستم بهت چیزی نگم،تا با چشام خواهش کنم،درا رو بستم روت تا احساس آرامش کنم،باور نمیکنم ولی انگار غرور من شکست،میخوای بری، ، ،اسرار من بی فایده ست..

.

.

.

گاهــــــی مجبـــور ی برای راحــــت کــــردن خیــــال دیگـــــران
خـــود را خوشحـــــــال نشان بــــدی
ولـــــی چه حیــــف که درونـــــت غوغـــــــاست

.

.

.

قاصدک حرف دلم را تو فقط می دانی،نامه عاشقیم را تو فقط می خوانی،قاصدک هیج کس با من نیست،همه رفتند تو چرا می مانی؟

.

.

.

آنقدر خانه ی دلم تنــــــــــها ماند،
که اینک …
عنکبوت ها هم، در آن تار تنیــــــــده اند.

.

.

.

اشک هایم بویه تو را می دهند چون به خاطره غمه فراغ تو ریخته شده اند

.

.

.

رؤیاهایم نیز با من غریبه شده اند … هروقت سراغشان را میکیرم خیالى بودنشان را به رخم میکشند‏!‏

.

.

.

وفاداری ؟ خدا بیامرزتش !
صداقت ؟ یادش گرامی باد !
غیرت ؟ به احترامش چند لحظه سکوت !
معرفت ؟ یابنده پاداش می گیرد !

.

.

.

دهان تنهائیم آب می افتد
برای یک قطره بودنت !

.

.

.

گاهی دوست دارم تو باشی و من همین تنهایی نمیدانی چه عالمی دارد

.

.

.

به سلامتی هر کس که درونش داره میسوزه اما ترجیح میده لبهاش و بدوزه

.

.

.

تلخی روزگار اینه که خیلی چیزا رو میشه خواست…….!!
ولی نمیشه داشت……!!!!!

.

.

.

ای تنهاترین تنهای شبهای تنهایی من تو تنها کسی بودی که تنهایی هایم را تنها به تو گفتم آه ای خدای من چه شبها که تن ها ، تنها آرامیدند و در تنهایی فریاد دوستت دارم سر دادند

.

.

.

تو اگر میدانستی که چه زخمی دارد و که چه دردی دارد خنجر از دست عزیزان خوردن ،از من خسته نمی پرسیدی که تو ای دوست … چرا تنهایی؟!؟

.

.

.

من به زیبایی چشمان تو غمگین ماندم … و به اندازه هر برق نگاهت به نگاهی نگران … تو به اندازه ی تنهایی من شاد بمان. تنهایی من به قدر تپش قلب مهربان تو می باشد.

.

.

.

هی فلانی...
رفتن حق ادماست…
اما اگر پیشم بودی تابستانم قشتگتر بود…

.

.

.

رفت … بدون خداحافظی… به همین سادگی…
خدایا چه امتحان سختیه… دوباره تنها شدم!

.

.

.

من نشانی از تو ندارم اما نشانی ام رابرای تو می نویسم: درعصرهای انتظار،به حوالی بی کسی قدم بگذار! خیابان غربت را پیدا کن و وارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو! کلبه ی غریبی ام را پیدا کن، کناربیدمجنون خزان زده و کنارمرداب ارزوهای رنگی ام! درکلبه را باز کن وبه سراغ بغض خیس پنجره برو! حریر غمش را کنار بزن! مرا می یابی

.

.

.

دو چیز بین ما هست که هیچ وقت تموم نمیشه:
حماقت من
و
دروغ های تو

.

.

.

دوستیها بی رنگ……..
بی کسی ها پیداست…….
راست گفتی سهراب……
آدم اینجا تنهاست……….

.

.

.

وقــتـی ازم مــی پـرسی که خوبـی و من میگم: ای بد نیستم..
یعنی بدم !
خیلی هم بدم !!
پس نگو خدا رو شکر !

.

.

.

اگر او برای تو ساخته شده
من برای تو ویران شدم
حالا ببین…
غذای روزانه ام شده فریاد هایی که نجویده قورت میدهم…

.

.

.

گاه میتوان تمام زندگی رادرآغوش گرفت،فقط کافیست تمام زندگیت یک نفرباشد

.

.

.

تواین دنیا به هرکی تکیه کردم،جا خالی داد وبه زمین خوردنم خندید.

.

.

.

سلامِ مرا به وجدانت برسان و اگر بیدار بود بپرس
چگونه شب ها را آسوده می خوابد . . . ؟




| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 3:19 عصر