سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
«مگه جهنم یخ بزنه که با تو ازدواج کنم!

جواب یک دانشجوی شیمی در دانشگاه واشینگتن به قدری جالب بود که توسط استادش در اینترنت پخش شده و دست به دست می گردد، خواندنش جالب است.


پرسش:  آیا جهنم اگزوترم (دفع‌ کننده گرم) است یا اندوترم (جذب ‌کننده گرم)؟ 


اکثر دانشجویان برای ارائه پاسخ خود به قانون بویل - ماریوت متوسل شده بودند که می‌ گوید حجم مقدار معینی از هر گاز در دمای ثابت، به طور معکوس با فشاری که بر آن گاز وارد می‌شود متناسب است. یا به عبارت ساده ‌تر در یک سیستم بسته، حجم و فشار گاز ها با هم رابطه مستقیم دارند.



اما یکی از آن ها چنین نوشت:

اول باید بفهمیم که حجم جهنم چگونه در اثر گذشت زمان تغییر می ‌کند. برای این کار احتیاج به تعداد ارواحی داریم که به جهنم فرستاده می ‌شوند. گمان کنم همه قبول داشته باشیم که یک روح وقتی وارد جهنم شد، آن را دوباره ترک نمی ‌کند. پس روشن است که تعداد ارواحی که جهنم را ترک می ‌کنند برابر است با صفر.

برای مشخص کردن تعداد ارواحی که به جهنم فرستاده می ‌شوند، نگاهی به انواع و اقسام ادیان رایج در جهان می ‌کنیم. بعضی از این ادیان می‌ گویند اگر کسی از پیروان آن ها نباشد، به جهنم می ‌رود. از آن جایی که بیش تر از یک مذهب چنین عقیده ‌ای را ترویج می ‌کند و هیچ کس به بیش تر از یک مذهب باور ندارد، می ‌توان استنباط کرد که همه ارواح به جهنم فرستاده می ‌شوند. 

با در نظر گرفتن آمار تولد نوزادان و مرگ و میر مردم در جهان متوجه می ‌شویم که تعداد ارواح در جهنم مرتب بیش تر می ‌شود. 

حالا می ‌توانیم تغییر حجم در جهنم را بررسی کنیم: 

طبق قانون بویل - ماریوت باید تحت فشار و دمای ثابت با ورود هر روح به جهنم حجم آن افزایش بیابد. 

اینجا دو موقعیت ممکن وجود دارد :

? ) اگر جهنم آهسته ‌تر از ورود ارواح به آن منبسط شود، دما و فشار به تدریج بالا خواهند رفت تا جهنم منفجر شود.

? ) اگر جهنم سریع تر از ورود ارواح به آن منبسط شود، دما و فشار به تدریج پایین خواهند آمد تا جهنم یخ بزند.


اما راه ‌حل نهایی را می ‌توان در گفته همکلاسی من ترزا یافت که می ‌گوید: 

«مگه جهنم یخ بزنه که با تو ازدواج کنم!» از آن جایی که تا امروز این افتخار نصیب من نشده است (و احتمالاً هرگز نخواهد شد)، نظریه شماره ? اشتباه است:

جهنم هرگز یخ نخواهد زد و اگزوترم است.




| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 10:59 عصر


میگویند بیلش را پارو کرده است

می گویند، اگر کسی‌ چهل‌روز پشت‌ سر هم‌ جلو در خانه‌اش‌ را آب‌ و جارو کند،

حضرت‌ خضر به‌ دیدنش‌ می‌آید و آرزوهایش‌ را برآورده‌ می‌کند.

سی‌ و نه‌ روز بود که‌ مرد بیچاره‌ هر روز صبح‌ خیلی‌ زود از خواب‌ بیدار می‌شد و جلو در خانه‌اش‌ را آب‌ می‌پاشید و جارو می‌کرد. او‌ از فقر و تنگدستی‌ رنج‌ می‌کشیدبه‌ خودش‌ گفته‌ بود
 

اگر خضر را ببینم، به‌ او می‌گویم‌ که‌ دلم‌ می‌خواهد ثروتمند بشوم
مطمئن‌ هستم‌ که‌ تمام‌ بدبختی‌ها و گرفتاری‌هایم‌ از فقر
 و بی‌پولی‌ است.


روز چهلم‌ فرارسید. هنوز هوا تاریک‌ و روشن‌ بود که‌ مشغول‌ جارو کردن‌ شد.
کمی‌ بعد متوجه‌ شد مقداری‌ خار و خاشاک‌ آن‌ طرف‌تر ریخته‌ شده‌ است. با خودش‌ گفت:

با این‌که‌ آن‌ آشغال‌ها جلو در خانه‌ من‌ نیست، بهتر آنجا را هم‌ تمیز کنم
هرچه‌ باشد امروز روز ملاقات‌ من‌ با حضرت‌ خضر است، نباید جاهای‌ دیگر هم‌ کثیف‌ باشد
..


مرد بیچاره‌ با این‌ فکر آب‌ و جارو کردن‌ را رها کرد و داخل‌ خانه‌ شد تا بیلی‌ بیاورد و آشغال‌ها را بردارد.
وقتی‌ بیل‌ به‌دست‌ برمی‌گشت، همه‌اش‌ به‌ فکر ملاقات‌ با خضر بود با این‌ فکرها مشغول‌ جمع‌ کردن‌ آشغال‌ها شد
.


ناگهان‌ صدای‌ پایی‌ شنید. سربلند کرد و دید پیرمردی‌ به‌ او نزدیک‌ می‌شود. پیرمرد جلوتر که‌ آمد سلام‌ کرد.
مرد جواب‌ سلامش‌ را داد.


پیرمرد پرسید: .صبح‌ به‌ این‌ زودی‌ اینجا چه‌ می‌کنی؟
مرد جواب‌ داد: دارم‌ جلو خانه‌ام‌ را آب‌ و جارو می‌کنم.

آخر شنیده‌ام‌ که‌ اگر کسی‌ چهل‌ روز تمام‌ جلو خانه‌اش‌ را آب‌ و جارو کند، حضرت‌ خضر را می‌بیند..
پیرمرد گفت: حالا برای‌ چی‌ می‌خواهی‌ خضر را ببینی؟


مرد گفت: آرزویی‌ دارم‌ که‌ می‌خواهم‌ به‌ او بگویم..
پیرمرد گفت: چه‌ آرزویی‌ داری؟ فکر کن‌ من‌ خضر هستم، آرزویت‌ را به‌ من‌ بگو..


مرد نگاهی‌ به‌ پیرمرد انداخت‌ و گفت: برو پدرجانبرو مزاحم‌ کارم‌ نشو..
پیرمرد اصرار گرد: حالا فکر کن‌ که‌ من‌ خضر باشم. هر آرزویی‌ داری‌ بگو..


مرد گفت: تو که‌ خضر نیستی. خضر می‌تواند هر کاری‌ را که‌ از او بخواهی‌ انجام‌ بدهد..
پیرمرد گفت: گفتم‌ که، فکر کن‌ من‌ خضر باشم‌ هر کاری‌ را که‌ می‌خواهی‌ به‌ من‌ بگو شاید بتوانم‌ برایت‌ انجام‌ بدهم..

مرد که‌ حال‌ و حوصله‌ی‌ جروبحث‌ کردن‌ نداشت، رو به‌ پیرمرد کرد و گفت:
اگر تو راست‌ می‌گویی‌ و حضرت‌ خضر هستی، این‌ بیلم‌ را پارو کن‌ ببینم
.

پیرمرد نگاهی‌ به‌ آسمان‌ کرد. چیزی‌ زیرلب‌ خواند و بعد نگاهی‌ به‌ بیل‌ مرد بیچاره‌ انداخت.
در یک‌ چشم‌ به‌هم‌ زدن‌ بیل‌ مرد بیچاره‌ پارو شد
.

مرد که‌ به‌ بیل‌ پارو شده‌اش‌ خیره‌ شده‌ بود، تازه‌ فهمید که‌ پیرمرد رهگذر حضرت‌ خضر بوده‌ است
چند لحظه‌ای‌ که‌ گذشت‌ سر برداشت‌ تا با خضر سلام‌ و احوالپرسی‌ کند و آرزوی‌ اصلی‌اش‌ را به‌ او بگوید، اما از او خبری‌ نبود
.

مرد بیچاره‌ فهمید که‌ زحماتش‌ هدر رفته‌ است
به‌ پارو نگاه‌ کرد و دید که‌ جز در فصل‌ زمستان‌ به‌درد نمی‌خورد در حالی‌ که‌ از بیلش‌ در تمام‌ فصل‌ها می‌توانست‌ استفاده‌ کند
.


از آن‌ به ‌بعد به‌ آدم‌ ساده‌ لوحی‌ که‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ هدفی‌ تلاش‌ کند، 
اما در آخرین‌ لحظه‌ به‌ دلیل‌ نادانی‌ و سادگی‌ موفقیت‌ و موقعیتش‌ را از دست‌ بدهد،

می‌گویند بیلش‌ را پارو کرده‌ است




| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 10:58 عصر


وقتی ستاره می شکفه تو دست سرخ پنجره

 

http://pix2pix.org/my_unzip/1222551655joz-hozoore-to.jpg

وقتی ستاره می شکفه تو دست سرخ پنجره 
وقتی شب از حادثه ی بارون و بوسه می گذره
وقتی سکوت سایه ها آینه به آینه می شکنه
وقتی که خورشید میره و دریارو آتیش می زنه

وقتی سحر پر می شه از ناز نگاه نسترن
وقتی تو جشن گم شدن پرستوها پر می کشن
انگار دوباره لحظه ها آبی و رویایی می شن
دوباره تو دل دل شب قصه شروع می شه و من
فقط نگاه می کنم فقط نگاه می کنم
به یاد تو شبو پر از اندوه ماه می کنم
به من ترانه ای بده از صبح پرواز و نیاز
از اشک و شبنم و نسیم دنیای تازه ای بساز
به من دوباره پل بزن معجزه ی رنگین کمون
که من بدون تو به شب به سایه ها به آسمون
فقط نگاه می کنم فقط نگاه می کنم
به یاد تو شبو پر از خورشید و ماه می کنم




| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 6:54 عصر


لبخند زدن را فراموش نکنید…

دختر کوچکی هر روز پیاده به مدرسه می رفت و بر می گشت . 
با اینکه ها آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان نیز ابری بود ،
 دختر بچه طبق معمولِ همیشه ، پیاده بسوی مدرسه راه افتاد. 
بعد از ظهر که شد ،‌هوا رو به وخامت گذاشت و طوفان و رعد و برق شدیدی درگرفت.
 مادر کودک که نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد 
یا اینکه رعد و برق بلایی بر سر او بیاورد ، تصمیم گرفت که با اتومبیل بدنبال دخترش برود . 
با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی که آسمان را مانند خنجری درید ، 
با عجله سوار ماشینش شده و به طرف مدرسه دخترش حرکت کرد. 
اواسط راه ، ناگهان چشمش به دخترش افتاد که مثل همیشه پیاده به طرف منزل در حرکت بود ، 
ولی با هر برقی که در آسمان زده میشد ، او می ایستاد ، به آسمان نگاه می کرد و لبخند می زد 
و این کار با هر دفعه رعد و برق تکرار می شد. 
زمانیکه مادر اتومبیل  خود را به کنار دخترک رساند ، شیشه پنجره را پایین کشید و از او پرسید 
:" چکار می کنی ؟ چرا همینطور بین راه می ایستی؟" 
دخترک پاسخ داد،" من سعی می کنم صورتم قشنگ بنظر بیاید، چون خداوند دارد مرتب از من عکس می گیرد."


باشد که خداوند همواره حامی شما بوده و هنگام رویارویی با طوفانهای زندگی کنارتان باشد. 
در طوفانها لبخند را فراموش نکنید.

 




| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 6:53 عصر


در «دنیای درون» امروز به بررسی انواع رنگ چشم و شخصیت دارندگان آن
معمولا انسان ها برای بدست آوردن شناخت بیشتر از دوستان و اطرافیان خود و یا شناخت سطحی از کسانی که برای اولین بار با آنها روبرو می شوند به گزینه های مختلفی پناه می برند که حدس زدن شخصیت طرف مقابل از روی لباس پوشیدن، امضا» و یا شیوه دست دادن او از جمله این امور است. شناخت شخصیت افراد از روی رنگ چشم، گزینه جدیدی است که در روابط انسانی بی تاثیر نبوده و چنانچه درست بکار رود مشکلات زیادی را حل خواهد کرد. 
 
در «دنیای درون» امروز به بررسی انواع رنگ چشم و شخصیت دارندگان آن می پردازیم: 

رنگ چشم سبز
رنگ چشم سبز، نشان دهنده آنست که صاحبان آن شخصیتی قوی و اراده ای بالا دارند.
 در تصمیم گیری ها، خیلی محکم عمل کرده و تا حدی خود رای و مغرور هستند. این افراد اعتماد به نفس بالایی دارند و در کمک به دیگران سعی می کنند تا آخرین توان خود را مصرف کنند.
 
 
رنگ چشم آبی
دارندگان چشم های آبی دارای نگاهی عمیق بوده و شخصیتی حساس و شفاف دارند.
این افراد به راحتی فکر و نظر خود را به دیگران تحمیل می کنند و به همین نسبت جرات و شجاعت ویژه ای هم به خرج می زنند. قابل توجه است که بیشتر چشم آبی ها طبیعت و احساساتی هنری و ملموس دارند.
 
 
رنگ چشم مشکی
صاحبان چشمان مشکی انسان هایی رویایی هستند که در فضای شاعرانه ای زندگی می کنند و همچنین بسیار دست و دل باز هستند. بسیار سعی می کنند با هرچه دارند به دیگران کمک کنند. این افراد همچنین دارای خلق و خوی اجتماعی و احساسات ظریف هستند.
 
 
رنگ چشم قهوه ای
چشم قهوه ای، سنبل مهربانی و محبت است و هرچه تیره تر باشد مهر و محبت صاحبش بیشتر است. چشم قهوه ای ها بسیار خون سردند و هرچه را که می خواهند به راحتی تصاحب می کنند. چنین به نظر می رسد که این افراد معنای عصبانیت را نمی شناسند و از آرامشی تمام نشدنی بهره مند هستند.

 
رنگ چشم خاکستری
صاحبان چشم های خاکستری دو دسته هستند، یا از شخصیتی آرام و با اعتماد به نفس برخوردارند و یا شخصیتی عصبی و انقلابی دارند و همیشه به دنبال آرامش می گردند ولی در مجموع انسان هایی سرسخت و سنگین دل هستند.
 
 
رنگ چشم عسلی
با وجود اینکه چشم عسلی ها انسان هایی خوش قلب هستند ولی با دیگران صریح نیستند. این افراد همیشه به دنبال دوست می گردند. چشم عسلی ها معمولا از کودکی روی پای خود بزرگ شده و دوست ندارند به دیگران تکیه کنند.



| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 6:52 عصر


Life is full of beauty

 

Life is full of beauty

 

 

 

 

Notice it

 

 

Blue flower

 

 

 Notice the bumble bee

 

 

 

 

the small child

 

 

boy and the city - be inspired

 

 

 and the smiling faces

 

 

Rising baby

 

 

 Smell the rain

 

 

 

 

 and feel the wind

 

 

Inspirational image

 

 

 Live your life to the fullest potential

 

 

 

 

 and fight for your dreams

 

 

Girl in the field

 

 

~ Ashley Smith





| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 9:52 عصر


داستان عشق و دیوانگی

در زمانهای بسیار دور زمانی که هنوز پای بشر به زمین نرسیده بود، همه فضیلت ها در همه جا شناور بودند. روزی همه آنها دور هم جمع شده بودند ناگهان یکی از آنها ایستاد و گفت بیایید یک بازی کنیم مثلاً قایم باشک.

همه از این پیشنهاد خوشحال شدند و دیوانگی فوراً فریاد زد من چشم میگذارم... من چشم میگذارم... و از آنجا که هیچ کس نمیخواست به دنبال دیوانگی بگردد همه قبول کردند. دیوانگی جلوی درختی رفت و چشمهایش را بست و شروع به شمردن کرد یک، دو، سه...

همه رفتند و در جایی پنهان شدند...

لطافت خود را به شاخ ماه آویزان کرد.

خیانت داخل انبوهی از زباله پنهان شد.

اصالت در میان ابرها مخفی گشت.

هوس به مرکز زمین رفت.

طمع داخل کیسه ای که خودش دوخته بود رفت

و دیوانگی مشغول شمردن بود هفتادونه، هشتاد...

همه پنهان شده بودند به جز عشق که همواره سردرگم بود و نمیتوانست تصمیم بگُیرد و جای تعجب هم نیست زیرا همه میدانیم که پنهان کردن عشق مشکل است.

در همین حال دیوانگی به پایان شمارش میرسید نود و پنج، نود و شش، نود و.....

هنگامی که دیوانگی به صد رسید عشق پرید بربالین یک بوته ی گل سرخ وپنهان شد.

دیوانگی فریاد زد "دارم میام" و او اولین کسی را که پیدا کرد تنبلی بود زیرا تنبلیش آمده بود جایی پنهان شود و لطافت را یافت که به شاخ ماه آویزان بود. هوس در مرکز زمین بود. یکی یکی همه پیدا شدند به جزعشق، او از یافتن عشق ناامید شده بود.

حسادت درگوشش زمزمه می کرد تو باید فقط عشق را پیدا کنی او پشت بوته گل رز پنهان شده است.

دیوانگی شاخه ای خشک از تنه ی درختی کند و با شدت و هیجان زیاد آن را در بوته ی گل سرخ فرو کرد و دوباره و دوباره تا با صدای ناله متوقف شد.

عشق از پشت بوته بیرون آمد، با دستهایش صورت خود را پوشانده بود و ازمیان انگشتانش قطرات خون بیرون میزد.

دیوانگی گفت: من چه کردم ؟ چگونه میتوانم تو را درمان کنم ؟

عشق پاسخ داد تو نمیتوانی مرا درمان کنی اما اگر میخواهی کاری بکنی راهنمای من باش.

«این گونه است که از آن روز به بعدعشق کور است ودیوانگی همواره در کنار اوست.»

 

 





| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 9:52 عصر


تصاویر اختصاصی از خودروهای کمپانی های شرکت کننده در نمایشگاه جه

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org




| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 8:2 عصر


تصاویر اختصاصی از خودروهای کمپانی های شرکت کننده در نمایشگاه جه
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org





| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 8:1 عصر


برای عشق


برای عشق
 


 


 

برای عشق گریه کن ولی به کسی نگو.

برای عشق مثل شمع بسوز ولی نگذار پروانه ببینه.

برای عشق پیمان ببند ولی پیمان نشکن .

برای عشق جون خودتو بده ولی جون کسی رو نگیر

برای عشق وصال کن ولی فرار نکن

برای عشق زندگی کن ولی عاشقونه زندگی کن

برای عشق بمیر ولی کسی رو نکش .

برای عشق خودت باش ولی خوب باش



| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 11:53 عصر