سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
رابطه روز تولد و شخصیت شما

 


اقا حمید تولدت مبارک

روان شناسان شخصیتی براین عقیده اند که شماره تولد، شما را از آن چیزی که می خواهید باشید دور نمی کند، بلکه مانند رنگی است که نوع آن و زیبایی اش برای افراد مختلف متفاوت است. به مثال زیر توجه کنید :
فرض می کنیم که شما متولد  8 مهر 1355 هستید.مهر ماه هفتم (7) سال است پس :
2 = 1+1 = 11 = 0+7+3+1 = 1370 = 1355+7+8
شماره تولد 2 است و اکنون می توانید آنچه راکه مربوط به این شماره است با خود مطابقت دهید .

تفسیر اعداد :

 1- خالق و مبتکر :

" یک" ها پایه و اساس زندگی هستند. همیشه عقاید جدید و بدیع دارند و این حالت در آنها طبیعی است. همیشه دوست دارند تمامی کارها و مسائل بر حول محوری که آنها می گویند و تعیین می کنند در گردش باشد و چون مبتکر هستند، گاهی خود خواه می شوند. با این حال "یک" ها بشدت صادق و وفادارند و به خوبی مهارتهای سیاسی را یاد میگیرند . همیشه دوست دارند حرف اول را بزنند و غالبا رهبر و فرمانده هستند، چون عاشق این هستند که "بهترین" باشند . در استخدام خود بودن و برای خود کار کردن بزرگترین کمک به آنهاست ولی باید یاد بگیرند عقاید دیگران ممکن است بهتر باشد و باید با رویی باز آنها را نیز بشنوند .

 2- پیام آور صلح :

" دو" ها سیاستمدار به دنیا می آیند ! از نیاز دیگران خبر دارند و غالبا پیش از دیگران به آنها فکر می کنند . اصلا تنهایی را دوست ندارند . دوستی و همراهی با دیگران برایشان بسیار مهم است و می تواند آنها را به موفقیت در زندگی رهنمون سازد . اما از طرف دیگر ، چنانچه در دوستی با کسی احساس ناراحتی کنند ترجیح می دهند تنها باشند.از آنجایی که ذاتا خجالتی هستند باید در تقویت اعتماد به نفس خود تلاش کنند و با استفاده از لحظه ها و فرصت ها آنها را از دست ندهند .

3-  قلب تپنده زندگی :

" سه " ها ایده آلیست هستند، بسیار فعال،اجتماعی،جذاب،رمانتیک وبسیار بردبار و پر تحمل .خیلی کارها را با هم شروع می کنند اما همه آنها را پیگیری نمی کنند. دوست دارند که دیگران شاد باشند و برای این کار تمام تلاش خود رابه کار می گیرند. بسیار محبوب اجتماعی و ایده آلیست هستند اما باید یاد بگیرند که دنیا را از دید واقعگرایایه تری هم ببینند .

 4- محافظه کار :

" چهار" ها بسیار حساس و سنتی هستند. آنها عاشق کارهای روزمره، روتین و پیرو نظم و انضباط هستند و تنها زمانی وارد عمل می شوند که دقیقا بدانند چه کاری باید انجام دهند. به سختی کار و تلاش می کنند. عاشق طبیعت و محیط خارج از خانه هستند . بسیار مقاوم و با پشتکار هستند. اما باید یاد بگیرند که انعطاف پذیری بیشتری داشته و با خود مهربانتر باشند .

 5- ناهماهنگ با جماعت :

" پنج" ها جهانگرد هستند و کنجکاوی ذاتی، خطر پذیری و اشتیاق سیری ناپذیر آنها به جهان هستی و دیدن محیط اطراف خود،غالبا برایشان درد سر ساز می شود. آنها عاشق تنوع هستند ودوست ندارند مانند درخت در یک جا ثابت بمانند. تمام دنیا مدرسه آنهاست و در هر موقعیتی به دنبال یادگیری هستند. سوالات آنها هرگز تمام نمی شود. آنها به خوبی یاد گرفته اند که قبل از اقدام به عمل، تمامی جوانب کار را سنجیده و مطمئن شوند که پیش از نتیجه گیری ،تمامی حقایق را مد نظر قرار داده اند .

 6- رمانتیک و احساساتی :

" شش" ها ایده آلیست هستند و زمانی خوشحال می شوند که احساس مفید بودن کنند . یک رابطه خانوادگی بسیار محکم برای آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اعمالشان بر تصمیم گیری هایشان موثر است و آنها حس غریب برای مراقبت از دیگران و کمک به آنها دارند. بسیار وفادار و صادق بوده و معلمان بزرگی می شوند. عاشق هنرو موسیقی هستند .. دوستانی صادق و در دوستی ثابت قدم هستند."شش" ها باید بین چیزهایی که می توانند آنها را تغییر دهند و چیزهایی که نمی توانند، تفاوت قائل شوند .

 7- عاقل و خردمند :

" هفت" ها جستجو گر هستند. آنها همیشه به دنبال اطلاعات پنهان و مخفی بوده و به سختی اطلاعات به دست آمده را با ارزش حقیقی آن می پذیرند.احساسات هیچ ارتباطی با تصمیم گیری های آنها ندارد. با اینکه در مورد همه چیز در زندگی سوال می کنند اما دوست ندارند مورد پرسش واقع شوند و هیچگاه کاری را ابتدا به ساکن با سرعت شروع نمی کنند و شعارآنها این است که به آرامی می توان مسابقه را برد. آنها فیلسوفهای آینده هستند؛ طالبان علم که به هر چه می خواهند می رسند و سوال بی جوابی ندارند . مرموز هستند و در دنیای خودشان زندگی می کنند و باید یاد بگیرند در این دنیا چه چیزی قابل قبول است و چه چیزی نه !

 8- آدم کله گنده :

" هشت " ها حلال مشکلات هستند. اساسی و حرفه ای سراغ مشکل رفته و آن را حل می کنند. قضاوتی درست دارند و بسیار مصمم هستندو طرحهاو نقشه های بزرگی دارند و دوست دارند زندگی خوبی داشته باشند. مسوولیت افراد را بر عهده می گیرند و مردم را با هدف خاص خود می بینند. با شرایط ویژه ای این امکان رابه وجود می آورند که دیگران همیشه آنها را رئیس ببینند .

 9- اجرا کننده و بازیگر :

" نه " ها ذاتا هنرمند هستند . بسیار دلسوز دیگران و بخشنده بوده و آخرین پول جیب خود را نیز برای کمک به دیگران خرج میکنند . با جذابیت ذاتی شان اصلا در دوست یابی مشکلی ندارند و هیچ کـس برای آنها فرد غریبه ای به حساب نمی آید.در حالات مختلف شخصیت های متفاوتی از خود بروز می دهند و برای افرادی که اطرافشان هستند شناخت این افراد کمی دشوار به نظر می رسد . آنها شبیه بازیگرانی هستند که در موقعیت های مختلف رفتارهای متفاوتی نشان می دهند. افرادی خوش شانس هستند اما خیلی وقتها از آینده خود بیمناک و نسبت به آن هراسان هستند. آنها برای موفقیت باید به یک دوستی و عشق دو جانبه که می تواند مکملشان در زندگی باشد دست یابند.

 




| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 2:55 عصر


جو گیر شدن مثل ...

 

«من در هیچ‌چیز اگر استعداد نداشته باشم در یک چیز استادم؛ جوگیر شدن. آقای قاضی من جوگیر شدم.» اینها جملات مسعود شستچی در سریال مرد هزارچهره است. چرا مسعود شستچی جوگیر شد. اصولا جوگیر شدن یعنی چه و چه اثراتی دارد؟ پاسخ به این سوالات را می‌توانید در گفتگو با دکتر یوسف کریمی، دکترای روان‌شناسی و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی بیابید

? سلامت : آقای دکتر، تا حالا جوگیر شده‌اید؟
? جوگیرشدن همان چیزی است که در روان‌شناسی اجتماعی به آن نفوذ اجتماعی می‌گویند و منظور آن است که یک فرد یا گروه تحت‌تاثیر شرایط و محیط قرار گیرد. در این حالت فرد در جوی قرار می‌گیرد که نمی‌تواند مقاومت کند. واقعیت این است که هیچ‌کسی نمی‌تواند از نفوذ اجتماعی فرار کند و یا از آن مصون باشد چون به هر حال همه ما در زندگی عادی و روزمره تحت‌تاثیر و نفوذ دیگران قرار می‌گیریم. من هم تحت نفوذ اجتماعی قرار ‌گرفته‌ام. ولی تفاوت در آن است که چون تا حدودی نسبت به این مساله آگاهی دارم، جوگیر شدنم سخت‌تر اتفاق می‌افتد.
? سلامت : چه افرادی استعداد جوگیر شدن دارند؟
? عوامل و ویژگی‌های شخصیتی در جوگیرشدن و تحت نفوذ اجتماعی قرارگرفتن بسیار موثر است. هر چقدر فرد آگاهی کمتری داشته باشد، بیشتر جوگیر می‌شود. اگر شما به شخصیت مسعود شستچی در سریال مرد هزار چهره توجه کنید، این مورد به چشم می‌خورد. مسعود شستچی، شخص ساده‌ای بود که سادگی‌اش به ساده‌لوحی پهلو می‌زد. شخصی که حتی برای رفتن به دست‌شویی، مرخصی ساعتی می‌گرفت و تمام زندگی‌اش در زیرزمین اداره ثبت احوال می‌گذشت. چنین تیپ‌هایی که تجربه اجتماعی کمتری دارند و یک حصار دور خود کشیده‌اند و تماس اجتماعی کمی با جامعه دارند، بیشتر جوگیر می‌شوند. زیرا وقتی در محیط‌های اجتماعی قرار می‌گیرند، نمی‌توانند در برابر خواسته‌ها و نظریات دیگران مقاومت کنند و کم‌کم نقش‌های جدیدی را که گروه از آنها انتظار دارد، برعهده می‌گیرند. مهرطلبی نیز از دیگر ویژگی‌های افرادی است که جوگیر می‌شوند. چون‌ آنها برای به دست آوردن توجه گروه، جوگیر می‌شوند. ترس از طردشدن نیز در این زمینه موثر است.
? سلامت : عوامل اجتماعی در این زمینه چه نقشی دارند؟
? نقش عوامل اجتماعی در نفوذ اجتماعی بسیار پررنگ‌ است. وقتی گروهی که فرد را محاصره می‌کنند، از جذابیت زیادی برخوردار باشند و به اصطلاح پیشنهادات‌شان اغواکننده باشد، فرد سریع‌تر جوگیر می‌شود. برای مثال در سریال مرد هزار چهره چون جامعه پزشکان، نیروی انتظامی و انجمن شاعران از جذابیت و نفوذ بالایی برخوردار هستند، مقاومت شستچی در برابر آنها کمتر است. در روان‌شناسی اجتماعی، آسیب‌های زیادی وجود دارد که منشا آنها نفوذ اجتماعی است.
? سلامت : چه آسیب‌هایی؟
? آسیب‌هایی مانند اعتیاد در اثر همین نفوذ اجتماعی گسترش می‌یابند. به عنوان مثال جوانی که در یک گروه معتاد قرار می‌گیرد وقتی احساس کند اگر در برابر تعارف افراد گروه جواب منفی بدهد، ممکن است این‌گونه برداشت شود که او هنوز بزرگ نشده است و از گروه‌ طرد شود، این احتمال وجود دارد که به دام اعتیاد کشیده شود.
? سلامت : به همین خاطر است که گفته می‌شود خانواده‌ها قدرت نه گفتن را به فرزندان خود آموزش دهند؟
? بله. به همین علت است که گفته می‌شود مهارت‌های زندگی مانند قدرت نه گفتن باید آموزش داده شود تا فرد بتواند استقلال و هویت خود را حفظ کند.
? سلامت :آیا می‌توان گفت جوگیر‌شدن همان هم‌رنگ جماعت شدن است؟
? هم‌رنگی با جماعت، فرمان‌برداری و اطاعت، پیش‌داوری و تبعیض از نتایج نفوذ اجتماعی است. وقتی جامعه نسبت به یک گروه خاص پیش‌داوری داشته باشد و بعد تبعیض قایل شود، فرد ناچار به هم‌رنگی می‌شود. بسیاری از افراد به دلیل جوگیرشدن به گروه‌های آسیب‌زای اجتماعی مانند سارقان و جنایت‌کاران جذب می‌شوند. جالب اینجاست که بعضی از افرادی که جوگیر می‌شوند، گاه به سردستگی همان گروه می‌رسند که تحت تاثیر آن قرار گرفته‌اند.
? سلامت : مثل داستان فردی که به دروغ می‌گفت، در کوچه پایینی حلیم می‌دهند و آن‌قدر این گفته را تکرار کرد که خودش هم برای گرفتن حلیم راهی‌شد؟!
? همین‌طور است. شبیه آن فردی که الاغ خود را برای فروش به بازار برده بود و به دست دلال داده بود. دلال آن‌قدر از خوبی این الاغ حرف زد که همان فرد، الاغ خودش را خرید.
? سلامت : چرا این افراد کاسه داغ‌تر از آش می‌شوند؟
? به خاطر اینکه پذیرفته‌شدن در یک گروه به فرد، شخصیت و احساس هویت می‌دهد. در نتیجه فرد برای اینکه بیش از پیش در گروه پذیرفته شود دایما بیشتر به خواسته‌های گروه توجه می‌کند و بیشتر در نقشی که از او می‌خواهند فرو می‌رود. برای مثال در همین سریال مرد هزار چهره، شستچی وقتی به عنوان دکتر سپهر جندقی پذیرفته می‌شود نه تنها به کار طبابت می‌پردازد، بلکه برای جراحان مغز و اعصاب به سخنرانی و آموزش می‌پردازد. تایید جمع برای فرد احساس امنیت و رضایت خاطر به دنبال دارد. ضرب‌المثل هندوانه زیر بغل گذاشتن، تعبیری از همین موضوع است. اگر دقت کرده باشید حتما یادتان هست که در بعضی صحنه‌ها مسعود شستچی روبه‌روی آینه می‌ایستاد و مکالمه‌ای بین او و وجدانش در می‌گرفت و او خطاب به وجدانش می‌گفت در اینجا، قدرت و ثروت وجود دارد و از شرایطی که داشت احساس سود، منفعت و در نتیجه احساس رضایت می‌کرد.
? سلامت : مکالمه بین وجدان شستچی و خود او را می‌توان مکالمه بین خود ایده‌آل و خود واقعی دانست. آیا می‌توان گفت که جوگیرشدن، انجام عملی برخلاف خواست و توان خود واقعی است؟
? همین‌طور است. اگر میان خود واقعی و خود ایده‌آل هماهنگی وجود داشته باشد شخصیت فرد از آرامش و ثبات لازم برخوردار است. ولی اگر فاصله بین خود واقعی و خود ایده‌آل زیاد باشد، به گونه‌ای که فرد با توجه به توانایی‌های خود نتواند به خود ایده‌آل برسد، در این جا بین خود واقعی و خود ایده‌آل تعارض شکل می‌گیرد و فرد ممکن است از راه‌های میانبر وارد شود تا بتواند به خود واقعی‌اش دست یابد. در این صورت یک خود ایده‌آل کاذب شکل می‌گیرد.
? سلامت : شکل‌گیری خود ایده‌آل کاذب چه آسیب‌هایی به همراه دارد؟
? آسیب به سلامت روان یکی از مشکلات در این زمینه است. چون وقتی فرد با خود واقعی‌اش مواجه می‌شود، به ناتوانی خود پی می‌برد. وقتی شستچی می‌گوید: «من اشتباهی بودم» یعنی اینکه به ناتوانی خود پی‌ برده است. رودرروشدن با واقعیت چنین وضعیتی موجب بیماری‌هایی مانند افسردگی و اضطراب می‌شود. در این حالت فرد اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهد. جالب این است که دو گروه از افراد تحت نفوذ اجتماعی قرار می‌گیرند. گروه اول افرادی که اعتماد به نفس زیادی دارند و دوم، گروهی که اعتماد به نفس ضعیف دارند. کسی که اعتماد به نفس زیادی دارد، رسیدن به موقعیت‌ مناسب را حق خود می‌داند و کسی که اعتماد به نفس ضعیف دارد تحت تلقین اطرافیان، اعتماد به نفس دروغین پیدا می‌کند. وقتی فرد با واقعیت روبه‌رو می‌شود ممکن است پرخاشگر شود تا بتواند فاصله بین خود واقعی و خود ایده‌آل را پر کند. نفرت از اجتماع نیز از نتایج جوگیرشدن است.
بروز چنین تاثیراتی برای مسعود شستچی نیز قابل تصور است: احتمالا ازدواج او با فرد مورد علاقه‌اش «سحر» انجام نمی‌شود و سپس شغلش را نیز از دست می‌دهد. این مسایل موجب انزوا و افسردگی‌اش می‌شود. همین مساله زمینه‌ساز بروز پرخاشگری می‌شود و ممکن است فرد حرکات ضد اجتماعی انجام ‌دهد.
? سلامت : آقای دکتر آیا جوگیرشدن همیشه بد است؟ چون ممکن است فرد عضو گروهی شود که آن گروه در پی کار مثبت باشد.
? از نظر روان‌شناسی اجتماعی، جوگیرشدن کورکورانه و پیروی بدون آگاهی از یک گروه، می‌تواند مشکل‌ساز شود. چون فردی که به راحتی تحت تاثیر جو مثبت قرار می‌گیرد، به همان سادگی ممکن است تحت تاثیر جو منفی قرار گیرد.
? سلامت : برای اینکه جوگیر نشویم چه کارهایی باید انجام دهیم؟
? اولین عامل، افزایش آگاهی‌ها و دانسته‌ها‌ است. از سوی دیگر باید با مهارت‌های زندگی و شیوه کاربرد آنها آشنا شویم. مهارت‌هایی مانند نه گفتن باید آموزش داده شود. البته نه گفتن به همه چیز هم خطرناک است. مهارت تشخیص وضعیت و تحلیل موضوع نیز باید آموزش داده شود. خانواده‌ها نیز در این میان نقش مهمی دارند تا نوجوان‌شان جوگیر نشود. پدر و مادر باید فرزند خود را به بازی بگیرند و استقلال او را به رسیمت بشناسند و نظریات او را جویا شوند و فرصت ابراز وجود و نظر به او بدهند. خانواده‌ها باید فرزند خود را در تصمیم‌گیری‌ها شرکت دهند چون افرادی که توان ابراز وجود نداشته باشند، بیشتر جوگیر می‌شوند. بنابراین اگر خانواده‌ها می‌خواهند فرزندان‌شان جوگیر نشوند باید آنها را به صورت صحیح تربیت کنند. باید وقتی فرزند آنها اظهارنظر مناسبی انجام می‌دهد او را تشویق کنند تا فرزندشان جسارت ابراز نظر پیدا کند و جو گیر نشود.




| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 2:54 عصر


چرا مردها بیاحساس میشوند؟

 

اغلب مردهایی که در معرض استرس شدید قرار دارند در خود فرو‌می‌روند، سکوت می‌کنند و بی‌احساس می‌شوند تا مسئله خود را به شکلی حل کنند.

از آنجایی که طبیعت اصلی مرد، مردانه و مذکر است برای مبارزه با استرس به این نیاز دارد که خود را از معرکه عقب بکشد و مدتی را به تنهایی بگذارند. این رفتار قدرت مردانه او را تشدید و تقویت می‌کند.بنابراین زمان مناسبی برای رسیدگی به واکنش‌های عاطفی و احساسی نیست. اغلب مردها در برخورد با استرس ابتدا با احساسات خود قطع رابطه می‌کنند تا بتوانند به طور عینی و منطقی با مسئله پیش آمده برخورد کنند.

زن‌‌ها از این رفتار مردها به هراس می‌افتند زیرا اگر قرار باشد زنی با احساسات خود قطع ارتباط کند باید به قدری ناراحت باشد که بخواهد کسی را رد کند اما این موضوع در مورد مردها صدق نمی‌کند در حالی‌که مردها خود به خود در واکنش به استرس با احساسات خود قطع رابطه می‌کنند.

مرد توانایی آن را دارد که در لحظه‌ای در خود فرو برود و سکوت اختیار کند به همین شکل می‌تواند در لحظه‌ای از این حال خارج شود.

وقتی مردها متعادل‌تر می‌شوند برای آنها صحبت درباره این‌که از چه موضوعی ناراحت بودند ساده‌تر می‌شود.

وقتی مرد از دنیای سکوت و تنهایی بازمی‌گردد ممکن است حرفی برای گفتن نداشته باشد زیرا ممکن است به این نتیجه رسیده باشد که دلیل و موضوعی برای ناراحت شدن وجود ندارد. در اغلب موارد وقتی مرد از سکوت و انزوا خارج می‌شود و می‌گوید که همه چیز خوب و عالیست بهتر است زنش به این گفته او اطمینان کند و در شرایط آرام قرار بگیرد.

زن‌ها را درک کــنید

 

نیاز به درک شدن برای زن‌ها

 وقتی مرد، زمان کافی برای درک کردن احساسات و نیازهای همسرش صرف نمی‌کند زن به سادگی سردرگم می‌شود و امکان این‌که واکنشی شدید و بی‌تناسب نشان دهد افزایش می‌یابد.

وقتی زنی احساسات خود را با شوهرش در میان می‌گذارد اگر شوهر به حالت انفعالی به صحبت‌های او گوش فرا دهد و امیدوار باقی بماند که به زودی حرف‌های زنش تمام خواهد شد روی او اثر می‌گذارد و بر ابهامات یا ناراحتی‌هایش می‌افزاید.

وقتی زن‌ها تصمیم می‌گیرند مانند مردها رفتار کنند و به منطق بیش از احساسات خود بها بدهند گیج و سردرگم می‌شوند به خصوص اگر قرار باشد زیر فشاری برای تصمیم‌گیری باشند. معمولا وقتی زنی سردرگم است، می‌خواهد تصمیمی بگیرد در این زمان او بیش از هر چیز به آرامش نیاز دارد وباید آرام بگیرد و احساساتش را مرور کند. در این زمان است که می‌تواند به راحتی تصمیم بگیرد. وقتی مردی برای درک کردن زنش به حرف‌های او گوش می‌دهد خود به خود متعادل‌تر می‌شود و زن زمانی متعادل‌تر می‌شود که بتواند حرف‌ها و احساساتش را بازگوید و این تنها زمانی میسر است که مردها بتوانند زبان تکلم زن‌ها را بیاموزند و زن‌ها هم به طریقی سخن بگویند که مردها میل به شنیدن داشته باشند.

یکی از فواید گوش‌دادن مردها به صحبت همسرانشان این است که آنها احساسات خود را کنار می‌گذارند و از افکار خود برای درک احساسات زنشان و این که چرا او چنین احساسی دارد استفاده




| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 2:54 عصر


خانم ها چه خصایصی را دوست دارند

 

خیلی سخت است که بتوان بر طبق خصوصیات اخلاقی که جنس مخالف آنها را میپسندد رفتار کرد. معمولاً هنگامیکه زمان قرارهای ملاقات فرا می رسد، خانم ها از هر نظر به خودشان می رسند، اما در مقابل آقایون همان چهره خسته و عرق کرده باشگاه را ترجیح می دهند. نکته مهمی که آقایون نباید هیچ گاه از نظر خود دور کنند این است که خانم ها همیشه آنطور که وانمود می کنند، نیستند و هیچ گاه حقیقت چیزهایی را که دوست دارند در همسر خود ببینند را به زبان نمی آورند. شاید برخی از خانم ها نسبت به بعضی از خصوصیات اخلاقی همسرشان دل خوشی نداشته باشند و همیشه از او ایراد بگیرند و به او غر بزنند؛ اما بد نیست که در این قسمت از برخی خصوصیاتی که می تواند یک خانم را همواره علاقمند به شوهرش نگه دارد نیز چیزهایی بدانیم. شاید خانم ظاهراً از تعدادی از رفتارهای بخصوص آقا رضایت نداشته باشد، اما واقعیت این است که او در باطن خود، از زور خوشحالی در حال انفجار میباشد. تعجب آور است؟!

این مقاله را بخوانید تا ببینید کدامیک از رفتارهای "مردانه" تان حس علاقه همسرتان را بر می انگیزد و برای تغییر آنها مجددا فکر کنید.

1- مرد مردها

هر چند خانم ها ادعا می کنند که از مردهای مرتب و تمیز و شیک پوش خوششان می آید، اما گاهی اوقات اگر با لباس های ورزشی کج و کوله جلوی آنها ظاهر شوید، غذا را بدون رعایت آداب ویژه بخورید، و در کوچه فوتبال بازی کنید، شاید به نظر خانم ها خیلی جذاب تر هم جلوه کنید. او بدش نمی آید که هر چند وقت یکبار برای نجاتش تلاش کنید، و یا اگر از عهده تعمیر برخی وسایل بر می آیید این کار را انجام دهید، و یا حتی با دوستان خود گپ بزنید. یک خانم با یک آقا قرار نمی گذارد تا بر سر این موضوع که کدامشان کفش ها و یا موهای شیک تری دارند با او به رقابت بپردازد؛ بلکه این تفاوت های موجود میان شما دو نفر است که منجر به اتصال هر چه بیشتر شما به هم می شود. البته نباید فراموش کنید که زمانیکه برای مشاهده تئاتر و یا صرف شام به بیرون می روید، او از شما انتظار دارد که لباسهای مناسب و آراسته ای به تن کنید، اما در عین حال باید در نظر داشته باشید که در بقیه ساعات بیشتر از حس مردانگی شما لذت می برد - هر چند این امکان وجود دارد که هرگز به این موضوع اعتراف نکند- همیشه لازم نیست شیک ترین لباس ها را به تن کنید و درهای مختلف را پیش از او برایش باز کنید، فقط کافی است که آروغ های بعد از نوشیدنی را در زمان مناسب و هنگامیکه با دوستانتان هستید بزنید.

2-  نه گفتن

شما باید تصمیماتی که به ذهنتان را می رسد را انجام دهید و بر طبق آنچه عقلتان به شما دستور می دهد، عمل کنید؛ حتی اگر این کار سبب عصبانی شدن خانم شود. آقایون تصور می کنند که دخترخانم ها به دنبال نامزدهایی می گردند که او را بتوانند روی یک انگشت خود بچرخانند و هر چه که می گویند انجام دهد. اگر بخواهید همیشه مطابق آنچه به شما دیکته می شود، عمل کنید، دیری نخواهد گذشت که رابطه تان کسل کننده و ملال آور می شود. خانم ها به دنبال مردی هستند که چیزی برای ارائه کردن در دست داشته باشد و بتواند عقاید و ملاحظات شخصی خود را در بحث ها وارد کند. آنها به دنبال مردی هستند که شخصیت منحصر بفردی داشته باشد. اگر تمام زندگی یک مرد را تنها "همسرش" تشکیل دهد، آنگاه دیگر چیزهای زیادی برای گفتن ندارد و برایش سورپرایزهای زیادی باقی نمی ماند که بتواند در مواقع ضروری آنها را رو کند. حتی اگر همسر شما از آن دست خانم هایی باشد که دوست دارند قدرت و کنترل خانواده را بدست بگیرند، باز هم بدش نمی آید که گه گاه با شما قدرت آزمایی و جدلی برابر داشته باشد. بنابراین اگر تا به حال تصور می کردید که باید کنترل تمام امور را به دست او بسپارید، بهتر است از این به بعد دست از این کار بردارید؛ به منظور حفظ رابطه و نگه داشتن او حتماً نباید خودتان را به یک خدمتکار خانگی دست آموز تبدیل کنید.

3-داشتن علاقه ی جنسی

کاملاً روشن است که اگر یک رابطه، تنها به برقراری روابط جنسی محدود شود، طرف مقابل احساس می کند که مورد سوء استفاده قرار می گیرد؛ اما از سوی دیگر باید این امر را نیز در نظر گرفت که یک خانم زمانیکه می بیند شوهرش در مقابل او کنترل خود را از دست میدهد و ابزار علاقه می کند انگار دنیا را به وی داده اند. اگر همسر شما شاغل است و شب هنگام پس از یک روز سخت کاری و سرو کله زدن با ارباب رجوع و همکاران او را در خانه می بینید هیچ چیز جز معاشقه نمی تواند او را خوشحال کند؛ این امر سبب می شود که او خودش را در راس تمام شادی های جهان قرار دهد. اگر او شغل حساس و با ارزشی دارد و در سمت مهمی قرار دارد، بهتر است شما شروع کننده ارتباط جنسی باشید. این امر به او اجازه می دهد که با خیال راحت از رابطه خود لذت ببرد.

4- مستقل بودن

شاید همیشه خانم ها به این دلیل که همسرشان ادعا می کنند سرشان بیش از اندازه شلوغ است، به آنها توجه کافی مبذول نمی دارند، وقت زیادی را در محل کار خود سپری می کنند و یا با دوست های خود خوش گذرانی می کنند، ناراحت می شوند. باید توجه داشت باشید که اگر می خواهید همسرتان در کنارتان باقی بماند، باید مانند یک پرنسس با او رفتار کنید؛ اما از طرف دیگر، همواره در نظر داشته باشید که اگر سرگرمی، تفریح و کارهای دیگری برای انجام دادن نداشته باشید، ممکن است خانم احساس کند که در حال خفه شدن در رابطه است. همان اندازه که شما در رابطه نیاز به فضا دارید، خانم ها نیز از آزادی خود لذت می برند و شدیداً به آن محتاج هستند. یک مرد مستقل و متکی به نفس در نظر خانم ها از جذابیت بیشتری برخوردار می باشد. یک مرد محتاج و بدون آرزو های بزرگ، برای بیشتر خانم ها هیچ گونه جذابیتی ندارد. بنابراین شما مجاز هستید که با دوستان مختلف خود قرار ملاقات بگذارید و شغل و سرگرمی مخصوص به خودتان را داشته باشید.

5- حسود بودن

حسادت یکی از احساسات قوی به شمار می رود. هر چند انسان ها نمی توانند میزان دقیق حسادت خود را کنترل نمایند، اما مقدار کمی حسد، آن هم به طور گاه گاه و اتفاقی، به راحتی می تواند حس جاذبه شما را در نظر او افزایش دهد. اگر شما نسبت به مردهایی که با اوصحبت می کنند، هیچ گونه عکس العملی از خود نشان ندهید، او تصور می کند که به هیچ وجه برایش ارزش قائل نیستید، به همین دلیل به دنبال کسی می رود که این خلا را برایش پر کند. اگر او در مورد یک همکار مذکر خیلی صمیمی و یا مربی اش بازخواست نمایید، شاید در ظاهر به شما غر بزند، اما در باطن لبخندی بر لب هایش نقش خواهد بست. توجه: زمانیکه نوبت به حسادت می رسد، مقدار کمی از آن می تواند مثمر ثمر واقع شود، پس در خرج کردن آن به شدت صرفه جویی کنید. از قدرت فوق العاده آن با خبر شوید: او می تواند عاشق مردی شود که نسبت به دارایی های شخصی او حساس بوده و از آنها محافظت کند.

6-آسیب پذیری گاه به گاه

هر انسانی دوست دارد که احساس کند دیگران به وجود او نیازمند هستند و از آنجایی که کمتر اتفاق می افتد یک خانم بتواند از شوهر خود محافظت کند، بد نیست که به او اجازه دهید این کار را از طریق روش های دیگر به شما اثبات کند. برای مثال بد نیست که به او اجازه دهید تا به شما گوشزذ کند نیاز به جوراب های بیشتری دارید، یا اینکه همیشه یادتان می رود رخت ها را به خشک شویی ببرید، و برای بستن کروات خود به کمک او احتیاج دارید. شاید احمقانه به نظر برسد اما گاهی اوقات همین موارد ساده و پیش پا افتاده سبب می شود که او احساس بهتری نسبت به خودش پیدا کند و بیش از پیش جذب شما شود. البته این امر بدان معنا نیست که سعی کنید از او برای خود یک مادر بسازید - هر چند او از این کار بدش نمی آید - اما این امر شاید جزء آخرین چیزهایی باشد که او انتظارش را از شما دارد؛ فقط زمانیکه نیاز به کمک داشتید و احساس می کردید که او می تواند به شما کمک کند، از او درخواست همکاری کنید. با این کار بدون شک به او احساس  قدرت، سودمند واقع شدن، و مهم بودن دست خواهد داد. اغلب مردها تصور می کنند که برای کشاندن خانم ها به سمت خود باید از خودشان یک قهرمان دست نیافتنی بسازند، اما این امر صحت ندارد. مقداری نیازمندی و کمک خواستن سبب می شود که شما در نظر او تا حدی آسیب پذیر جلوه کنید، و در چنین موقعیتی تمام خانم ها حاضر ایستاده اند تا به داخل رابطه شما آمده و به شما کمک کنند.

7-پنهان کردن احساسات

شاید او همیشه اعتراض می کند که چرا نباید بداند که شما در حال فکر کردن به چه موضوعی هستید. شاید دوست داشته باشد بداند که در طول روز و در محل کار برای ما چه اتفاقاتی رخ داده، شاید همیشه از شما بخواهد تا در مورد همه چیز با او صحبت کنید، و به اصطلاح سفره دلتان را برای او باز کنید تا بتواند به عمیق ترین نقطه از احساساتتان دسترسی پیدا کند.  شما می دانید که خانم ها با دوست های دختر در مورد جزییات تمام مسائل به خصوص در مورد نگرانی های خود، صحبت می کنند. به همین دلیل اگر بخواهید تمام احساست خود را در مقابل او بازگو کنید، خیلی راحت می تواند به شما نمره دهد. در برخی مواقع اگر کمی از او دوری کنید و خود را کمی اسرار آمیز جلوه دهید، او علاقه بیشتری به شما پیدا خواهد کرد. نکته جالب اینجاست که خودش به شخصه برای پیدا کردن حقیقت تلاش می کند. خانم ها لذت می برند تا بدون اینکه شما به آنها چیزی بگویید، خودشان بتوانند از اسرار شما سر در بیاورند. شاید آنقدرها هم که شما تصور می کنید از این کار متنفر نباشد.

8-سرتاپای او را وارسی کنید

خانم ها به اندازه آقایون دوست دارند که دیگران آنها را به خاطر توانایی های ذهنی و عملی شان تحسین کنند، و زمانیکه کاری را درست انجام دادند مورد تشویق قرار بگیرند؛ آنها در چنین حالتی انتظار ترفیع رتبه و تشویقی نیز دارند. اگر یک خانم با حالت جذابی صحبت میکند دلش می خواهد مورد توجه قرار بگیرد. البته این امر به شرایط و کسانیکه به او توجه می کنند هم بستگی دارد. اما زمانیکه نوبت به مردی می رسد که خانم دوستش می دارد، با کمال میل به او اجازه می دهد که کلیه متعلقاتش را چک کند.  خانم ها هم مانند آقایون از تعریف و تمجید لذت می برند.. اگر به او توجه کنید او واقعا خوشحال می شود و این خوشحالی شما را به هر کجا که بخواهید خواهد رساند.

9-همیشه بهترین رفتارهایتان را رو نکنید

هر چند خانم ها در بیشتر موارد، زمانی که غر زدن هایشان را شروع می کنند کاملاً جدی هستند، (به ویژه زمانیکه آشغال غذاهای خود را روی میز بگذارید و یا جوراب هایتان را برندارید) اما باید این امر را هم در نظر داشته باشید که اگر بخواهید همیشه با او موفقت کنید و مطابق خواسته هایش رفتار کنید، او دلش برای خود واقعی شما تنگ خواهد شد. این دست رفتارها به دو قسمت تقسیم می شوند: آنهایی که خود واقعی شما را نمایان می سازند و آن دسته ای که شما را به او نشان می دهند. از آنجایی که ما کاملاً واقف هستیم که خانم ها نیازمند توجه هستند و همین توجه باعث جذب خانمها به آقایون می شود، این احتمال وجود دارد که برخی رفتارهای منحصر بفرد شما باعث شود تا گل لبخند را بر روی لب های او بنشاند و در وجود او جذابیت بیشتری نسبت به شما ایجاد نماید. بنابراین هیچ گاه نباید به ظاهر صحبت های او توجه کنید؛ در بیشتر مواقع او شما را فقط به خاطر وجود خودتان دوست می دارد.

 




| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 2:53 عصر


ده مزایایی که مجرد زیستن به همراه دارد

 

در اکثر مقالات،مجلات و فیلمها گفته میشود که زن و مرد برای شاد بودن به زیستن در کنار یکدیـگـر نـیـاز دارنـد امـا گاهی اوقات افراد به دلایلی توانایی ازدواج را نداشته و به ناچار به زندگی مجردی می پردازند. خبر خوب برای چنین اشخاصی این است که همانطور که ازدواج دارای محاسن و فوایدی بسیاری است، مجردبودن هم برای خود مزایایی دارد که بیان آنها خالی از لطف نمی باشد.

زندگی مجردی لبریز از آزادیهایی است که تصورش ممکـن است مشکل بنظر برسد. در این بخش به 10 دلیل اصلـی برای مجرد بودن اشاره می کنیم

می توانید فرصتی برای پیدا کردن همسر ایده آل خود بدست آورید

در ایام تجرد میـتـوانید سعی و تلاش خود را برای یافتن محبوب و معشوق حقیقی خود بکار ببندید. به عبارت دیگر با این کار از ازدواجهای عجولانه و نابخردانـه کـه مـمکن است یک عمر شما را به دردسـر انـداخـتـه و مـشـکـلات غیـر قابل جبرانی ایجاد کند، خودداری خواهید نمود

مـتاسفانه برخی از افراد به دلایل نادرست زیر ممـکن اسـت نـسـنـجیده و بـدون در نـظر گرفتن فاکتورهای اصلی، اقدام به ازدواج نمایند

رسیدن به سنی بخصوص
ازدواج کردن همه دوستان دیگر
ترس بخاطر از دست دادن نفر فعلی
عدم موفقیت آنچنانی در روابط پیشین و اینکه نفر فعلی اولین شخصی است که علاقه نشان می دهد

با وقت گذاشتن و بررسی بیشتر در مورد عوامل و فاکتورهای ازدواج موفق می توانید از دوران تـجرد بـه عنـوان تـجـربه ای ارزشـمند برای شروع یک زندگی موفق و طولانی بهره ببرید


می توانید ارباب خودتان باشید

روابــط عاشـقانـه مـتـرادف بـا مـصـالـحه و سازش است. در نهایت برای برقراری آرامش و مساوات مجبور به فدا نـمودن چیزهایی کـه دوسـت داریـد خـواهیـد شـد - یـک مـسابقه فوتبال و یا پنیر اضـافی روی پـیـتـزایـتـان. از اوقـات تـجرد برای لذت بردن بیشتر از زندگی استفاده نمایید. در برخی معیارهای کوچک، خودپسندی برای نفس مفید است

همچنین ارباب خـود بودن بمعنای این است که مجبور به پاسخ دادن به کسی نخواهید بود. اینـکه بـه خـاطر همه مسائل و اتفاقات نیاز به جواب دادن و استنطاق شدن داشته باشید

می توانید توجه خود را معطوف شغلتان گردانید

زندگی همانند یک بازی تردستی می ماند که شما مجبورید همه عوامل و عـناصـر را در هوا نگه داشته در حین اینکه به هر کدام از آنها بطور یکسان توجه میکنید. اما اگر یـکی از این عناصر سقوط کرد و افتاد باید توان خود را معطوف بقیه نمایید. در زمان تجرد زمان زیادی برای اختصاص دادن به کار و حرفه خود خواهید داشت. میـتوانـید از این زمان برای ارتقای سطح شغلی و پیشرفت بیشتر استفاده نمایید. و لازم نـیـست نـگـران قـربـانـی کردن زندگی عشقیتان باشید، چرا که مجرد و نیرومند هستید


می توانید هر کاری را در هر موقعی که بخواهید انجام دهید

مجرد بودن شما را از انجام کارهای یکنواخت و حلقه محاصره عادات روزانه خارج میکند. زمـانی کـه تـوانش را دارید، شهامت بخرج دهید. بـا دوسـتـان خـود بـه مـاهـی گـیـری و سفرهای هیجان انگیز بروید. همه این کارها را بدون اینکه مجبور به جواب پس دادن بـه فرد دیگری باشید، می توانید انجام دهید. این نهایت و اوج آزادی است


مجبور نیستید عادات شخص دیگری را تحمل کنید

عادت کردید وقتی او از ماشین خودتراش شما برای زدن موهای پایش اسـتفاده میکند، با فروتنی هر چه تمام تر چشم پوشی کـنـیـد. روشـن کـردن شـمع هـای معطر در همه اتاقها دیگر قابل تحمل نیست. میتوانید با آرامش کامل بدون اینکه مجبور به تحمل خرخر کردن او باشید بخوابید و دیگر کسی نیست که بدون اینکه ککش بگزد هـمه پـتـو را روی خودش انداختـه و شمـا را از آن مـحروم نـماید. بـجز خود شما هیچ فر دیگری وجود ندارد که بخواهید به دلش راه بیایید. به بردباری و شکـیـبـایی خود استراحـتـی سزاوار هـدیـه نموده و در آرامش و راحتی زندگی کنید

برای انجام فعالیتها از وقت بیشتری برخوردارید

وقتی مجرد هسـتید، دلـیـلی بـرای یک گـوشـه نشستن و هیچ کاری انجام ندادن وجود نخواهد داشت. دوست دارید بدن سازی بروید؟ سازی بـنـوازید؟ در مـورد تماشای فیلم "مرگ سخت" برای یازدهمین بار چطور؟ چه کسی جلوی شما را می گیرید؟

حتی میتوانید بجای وقت گذاشتن بـرای نامـزد خود، بـا دوستانتان اوقات بسیار خوشی را در کوهستان بگذرانید

می توانید دارایی های خود را کنترل نمایید

اگر ازدواج کرده باشید می دانید که دیـر یا زود مـقـدار قـابـل تـوجـی از بودجه شما صرف هزینه های نگهداری از همسرتان می گردد. دوران تجرد یک آزادی کامل مالی را بدنبال داشته، و هرگز نگران پرداختن پول رستوران یا خریدن هدایا نخواهید بود

با این حال توجه داشته باشید که این به معنای پس انداز کـردن پـول تـلـقی نمی گردد. خلاف این موضوع نیز می تواند صادق باشد. چون ممکن است حتی شما پول بیشتری را صرف خریدن لباس، وسایل تجملی و دیگر مسائل نمایید. اما حداقل صـاحـب و اربـاب ریال به ریالی هستید که پرداخت می کنید

می توانید استقلال و آزادی خود را مورد تقدیر قرار دهید

میتوانید از وقت آزاد خود برای لذت بردن از تنهایی و خود سازی استفاده نمایید. مـجـرد بـودن شـما را مـجـبور بـه انجام کارهایی مانند آشپزی، شستن لباسها و مـرتـب کـردن تخت خواب میکند. مهارت یافتن در انجام کارهای مختلف باعث تکامل و پخـتـگی شـما شده و هنگامی که تصمیم به وارد شدن به بازار مکاره عاشقی میگیرید، برگ برنده ای در دستان شما محسوب خواهد شد

می توانید بدون نگرانی وزن خود را افزایش دهید

همانطور که می توانید زمان بیشتری را در باشگاه ورزشی خود سپری کنید، همچنـین قادر خواهید بود اندکی مسائل جسمانی را راحت تر گرفته و زیاد در قیـد و بـند ظاهرتان نباشید. تا زمانی که نخواهید به یک میهمانی مجلل بروید، دیگر نیازی نخواهیـد داشـت کـه هـر روز خـودتـان را شـبـیه آلن دلون یا جنیفر لوپز دربیاورید. راحت باشید و به سراق آن تـیـشرت و پـیـراهن نـخ نما و مورد علاقه خود رفته و آنرا بپوشید.. از ایـنـکه می توانید گه گاهی ژولیده و نا مرتب باشید لذت ببرید. فقط زیاده روی نکنید تا زمـانی کـه تصمیم به ازدواج گرفتید مجبور به کاهش یکباره وزن اضافه خود نگردید

مجبور نیستید بداخلاقیها، نق زدنها و سرزنشها را تحمل کنید

آیا بخاطر می آورید چند هزار نفر را دیده اید که به خـاطر دلایل غیر قابل فهم و رفتارهای تحمل ناپذیر همسرشان سر به کوه و بیابان زده اند. از اینکـه قـربـانـی خلق و خوی غیر قابل فهم کسی نیستید و از آرامشی که حاصل عدم وجود نق زدنها است، لذت ببرید

روی درخشان تنهایی

هر چیزی دو رو دارد؛ خوب و بد. فقط کافی است بیاموزید که چگونه می توان آن جـنـبـه خوب را تشخیص داده و شناسایی نمود. اجتماع اهمیت زیادی برای یافتن همسر قائـل است، چیزی که هورمونهایتان شما را سریعا وادار به آن کار می کنند. دفعـه بـعـدی کــه احـسـاس نـمـودیـد کـه نـیـاز بـه همسر دارید، اما به دلایلی امکان ازدواج در شـما وجود نداشت، این 10 دلیل را مرور کرده و از مجرد بودن خود لذت ببرید

 




| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 2:52 عصر


سوالهای از بچهها

 

 

 سوال‌های زیر را از بچه‌های 5 تا 10 ساله پرسیده‌اند. اما انگارجواب‌های آنها خیلی بچگانه نیست!

 

بهترین سن برای ازدواج چند سالگی است؟

 

«??سالگی! چون در آن سن مجبور نیستید کار کنید و می‌توانید هی دراز بکشید و فقط همدیگر را دوست داشته باشید.» جودی، 8 ساله

 

«مهدکودکم که تمام بشود، می‌روم و برای خودم دنبال زن می‌گردم!» تام، 5 ساله

 

در اولین قرار ملاقات، زن و مردها به هم چه می‌گویند؟

 

«در اولین قرار ملاقات فقط به هم دروغ می‌گویند و این معمولا باعث می‌شود که از هم خوش‌شان بیاید و یک قرار دوم بگذارند.» مایک، 10 ساله

 

مساله حیاتی: بهتر است آدم ازدواج کند یا مجرد بماند؟

 

«دخترها بهتر است مجرد بمانند، اما پسرها باید ازدواج کنند چون یک نفر را لازم دارند که دنبالشان راه بیفتد و تمیز کند!» لینت، 9 ساله

 

«بابا این چیزها سردرد می‌آورد. من فقط یک بچه‌ام. من همچین بدبختی‌هایی نمی‌خواهم.» کنی، 7 ساله

 

چرا دو نفر عاشق هم می‌شوند؟

 

«هیچ کس نمی‌داند چه اتفاقی می‌افتد، ولی من شنیده‌ام که یک ربط‌هایی به بویی که آدم می‌دهد دارد، برای همین است که مردم این قدر عطر و ادکلن می‌خرند.» جین، 9 ساله

 

«می‌گویند یکی به قلب آدم تیر می‌زند و این حرف‌ها، ولی مثل اینکه بقیه‌اش این قدر درد ندارد.» هارلن، 8 ساله

 

عاشق شدن چطوری است؟

 

«مثل یک بهمن که برای زنده ماندن باید زود از زیر آن فرار کنی.» راجر، 9 ساله

 

«اگر عاشق شدن مثل یادگرفتن حروف الفبا سخت است، من یکی که نمی‌خواهم. خیلی طول می‌کشد.» لئو، 7 ساله

 

نقش خوش‌تیپی در عشق

 

«اگر می‌خواهید کسی که در حال حاضر جزئی از خانواده‌تان نیست، دوستتان داشته باشد، خیلی مهم نیست که خوشگل باشید.» ژوانه، 8 ساله

 

«فقط قیافه مهم نیست. من را نگاه کنید. خیلی خوش‌تیپم. اما هنوز کسی پیدا نکرده‌ام که با من ازدواج کند.» گری، 7 ساله

«زیبایی یک چیز ظاهری است، نمی‌تواند خیلی ماندگار باشد.» کریستینه، 9 ساله

 

چرا عشاق دست هم را می‌گیرند؟

 

«می‌خواهند مطمئن شوند که حلقه‌هایشان نمی‌افتد، چون خیلی بالایش پول داده‌اند.» دیو، 8 ساله

 

عقاید محرمانه درباره عشق

 

«من عشق را دوست دارم، فقط به شرطی که وقتی تلویزیون کارتون می‌دهد، اتفاق نیفتد.» آنیتا، 6ساله

 

«عشق آدم را پیدا می‌کند، حتی اگر خودت را از آن پنهان کنی. من از 5 سالگی تلاش می‌کنم که خودم را از آن پنهان کنم ولی دخترها مدام پیدایم می‌کنند.» بابی، 8ساله

 

«خیلی دنبال عشق نیستم. فکر می‌کنم کلاس چهارم بودن به اندازه کافی سخت هست.» رژینا، 10 ساله

 

ویژگی‌های شخصی برای اینکه عاشق خوبی باشید

 

«یکی از شما باید بلد باشد که خوب چک بنویسد، چون حتی اگر صد هزار کیلو هم عشق داشته باشید، باز هم یک قبض‌هایی هست که باید پرداخت کنید.» آوا، 8 ساله

 

راه‌هایی که می‌شود کسی را عاشق خودتان کنید

 

«به آنها بگویید که فروشگاه‌های زنجیره‌ای شکلات دارید.» دل، 6 ساله

 

«یک سری کارها را نکنید مثلا اینکه کتانی سبز بدبو داشته باشید... ممکن است با این کارتان توجه کسی را جلب کنید اما توجه، عشق نیست. » آلونزو، 9 ساله

 

«یکی از راه‌هایش این است که دختر مورد نظر را برای غذاخوردن بیرون دعوت کنید. حتما یک چیزی بخرید که دوست دارد؛ مخصوصا سیب‌زمینی سرخ کرده.» بارت، 9ساله

 

چطوری می‌شود فهمید دو تا آدمی که توی رستوران غذا می‌خورند عاشق هم هستند؟

 

«فقط نگاه کنید و ببینید که مرد صورت حساب را برمی‌دارد یا نه. این راهی است که می‌شود فهمید عاشق شده یا نه.» جان، 9 ساله

 

«عاشق‌ها فقط به هم خیره می‌شوند و غذایشان سرد می‌شود. بقیه بیشتر به غذا توجه می‌کنند.» براد، 8 ساله

 

«اگر یکی از آن دسرهایی سفارش بدهند که با آتش درست می‌کنند، عاشقند. چون یعنی قلب خودشان هم آن جوری است... توی آتش» کریستینه، 9 ساله

 

وقتی مردم می‌گویند: دوستت دارم، به چه فکر می‌کنند؟

 

«به خودشان می‌گویند: بله واقعا دوستش دارم. ولی کاش می‌شد حداقل روزی یک بار دوش بگیرد.» میشله، 9ساله

 

چطور می‌شود عاشق ماند؟

 

«اسم زنتان را فراموش نکنید... این کار کل عشق را نابود می‌کند.» راجر، 8 ساله

 

«همسرتان را زیاد ببوسید. این کار باعث می‌شود او یادش برود که شما هیچ وقت آشغال را بیرون نمی‌گذارید.» رندی، 8ساله




| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 2:51 عصر


وقتی ازدواج خطرناک میشود

همه افرادی که مخاطب این مطلب هستند، تاکنون تجربه خرید چیزی را در زندگی داشته‌اند. وقتی آدم‌ها قرار است با خرید وسیله‌ای خاص بخشی از نیازهای زندگی خود را تامین کنند، ابتدا برای یافتن جنس و مدل دلخواه خود جستجو می‌کنند.مدتی بعد از میان اجناس موجود آنچه را که به سلیقه و قدرت خرید آنها نزدیک است انتخاب می‌کنند و سپس با فروشنده وارد مذاکره می‌شوند و در نهایت پس از چانه‌زنی با پرداخت قیمت آن جنس، وسیله موردنظر را می‌خرند و از آن استفاده می‌کنند.اگر جنس خریداری شده ارزش و اهمیت خاصی داشته باشد، به دست آوردن آن منوط به این است که مراحل خرید و فروش در داخل یک سند رسمی ثبت شود. موتورسیکلت، خانه، خودرو و... مشمول چنین وضعیتی است. البته درباره برخی کالاهای دیگر، فروشنده به خریدار ضمانت‌نامه و نیز کارت خدمات پس از فروش هم می‌دهد تا خیال او را بابت کیفیت جنس خریداری شده راحت کند.

 

چنین روالی هنگام ازدواج نیز به شکل بسیار دقیقی رعایت می‌شود. جستجو برای یافتن همسر مناسب، انتخاب فرد مناسب، خواستگاری، چانه زدن بر سر مهریه و جهیزیه، توافق بر سر محل سکونت آینده، برگزاری مراسم عروسی و در نهایت ثبت ازدواج در یک سند 24 برگی بعلاوه ده‌ها امضا در دفتر ثبت، مراحل مختلفی است که همسران برای رسیدن به یکدیگر طی کرده و خواهند کرد.

 

در این میان، مهریه نیز حکم ضمانت‌نامه‌ای را دارد که مرد به همسر خود ارائه می‌کند و مجموع تعهداتی که قانون برای هر دو طرف تعیین کرده، حکم خدمات پس از فروش را دارد. این مراحل از سوی افرادی که در مرحله ازدواج قرار دارند، کمابیش به شکل مشابه طی می‌شود.

 

در نگاهی دیگر، ازدواج مانند معامله‌ای است که در آن مانند هر معامله دیگر امکان سود و زیان وجود دارد و حتی‌الامکان کلاهبرداری هم هست. البته این که در هر معامله‌ای سود و زیان تا چه اندازه منطقی باشد، مساله‌ای است که هر فردی خود قادر به درک آن است، اما برخی رفتارها که از آن تعبیر به مخ‌زنی، دزدیدن قاپ طرف مقابل و موارد مشابه می‌شود، تفاوتی با کلاهبرداری ندارد و مانند هر کلاهبرداری دیگری دیر یا زود به شکست می‌انجامد.

 

شاید یکی از مهم‌ترین مسائلی که سبب می‌شود ازدواج در ادامه زندگی به پدیده‌ای مشکل‌ساز تبدیل شود و سر و کار همسران را به دادگاه‌ها و دفترهای مشاوره بکشاند، این است که همسران بدون توجه به ماهیت واقعی این پدیده که از نظر قانون در حد یک معامله خرید و فروش است و براساس چارچوب‌های ناقص قانونی، زندگی خود را آغاز می‌کنند.

 

وقتی ازدواج خطرناک می‌شود

 

یکی از دوستان تعبیر جالبی درباره ازدواج به کار می‌برد. او می‌گوید، ازدواج امروز به بزرگ‌ترین ریسک زندگی دختران و پسران تبدیل شده است. بعید است کسی با این حرف مخالفتی داشته باشد. پیچیدگی روابط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در جامعه خصوصا جوامع شهری سبب شده تا بسیاری از افرادی که در آستانه ازدواج هستند، در رفتارها و ارتباط‌های اولیه چهره واقعی خود را نشان ندهند.

 

ازدواج برخلاف تصور بسیاری از جوانان صرفا یک تصمیم عاطفی نیست که مثلا بتوان زندگی را بر مبنای آن آغاز کرد و تا به آخر نیز عاشق ماند. کافی است کمی در جزییات این مساله دقیق شوید تا به این نتیجه یا نتیجه مشابه برسید که تصمیم‌گیری درست درباره ازدواج، رفتاری کاملا مهندسی و حسابگرانه را می‌طلبد تا همسران در طول زندگی مشترک، با ته کشیدن اندوخته عشق به بن‌بست زندگی نرسند. منظور از رفتار مهندسی و حسابگرانه در این مطالب به هیچ وجه داشتن نگاهی منفعت‌طلبانه نیست بلکه چنین نگاهی همان طور که در مطالب قبلی هم به آن اشاره شد، بیشتر بر یک شناخت دقیق از طرف مقابل شکل می‌گیرد. تجربه نشان داده هر چه این شناخت قوی‌تر و دقیق‌تر باشد، رابطه موسوم به ازدواج به سرنوشت بهتری خواهد رسید.

 

چه کنیم تا کمتر بدبخت شویم؟

 

آنچه امروز در جامعه ما در زیر عنوان «ازدواج» در حال انجام است، ترکیبی از قوانین مذهبی، عرفی و قانونی است. طبیعی است که این ترکیب چندان کامل نیست و به همین دلیل سبب بروز مشکلات مختلف می‌شود. بیشتر آدم‌ها در زمان ازدواج دچار مصلحت‌اندیشی می‌شوند و به جای یافتن پاسخ‌های منطقی برای پرسش‌هایی که ذهن آنها را درگیر کرده، به صرف دریافت تضمین به درد نخوری مانند مهریه، همه چیز را به «آینده» موکول می‌کنند.

 

مثلا در شرایطی که طبق روایات مذهبی و نیز فتوای صریح برخی مراجع، اگر مهریه مبلغی تعیین شود که مرد قصد یا توانایی پرداخت آن را نداشته باشد، این مهریه باطل است و حتی در برخی روایت‌ها اشاره شده که اگر مردی مبلغی را مهر همسرش کند که قصد پرداخت مهریه را به همسرش نداشته باشد، رابطه او با همسرش در حد یک رابطه غیراخلاقی است، بسیاری همچنان بر تعیین مهریه‌های سنگین تاکید می‌کنند و از این نکته غافل هستند که این مال حلال‌تر از شیر مادر، به سختی قابل دریافت است.

 

از سوی دیگر هنگام خواستگاری، اغلب مردان پولدار و ثروتمند هستند، اما در زمانی که قرار است مهریه را بپردازند، به هزار شیوه و روش متوسل می‌شوند تا مقدار کمتری از این دین را بپردازند.

 

اکثر مردان حق مهریه را برای همسر خود قائل نیستند و شاید به استناد آن ضرب‌المثل قدیمی که می‌گوید: سنگ بزرگ علامت نزدن است، با دست و دلبازی هزاران سکه می‌پذیرند، چون قرار نیست هیچ گاه آن را پرداخت کنند، والا اگر قرار بر پرداخت 50 سکه هم باشد، حتما این را می‌پرسند که این سکه را چه زمانی و چگونه باید پرداخت کنند؟

 

تشابه در همه جهات

 

تشابه تحصیلاتی، شغلی و حتی جسمی نیز از دیگر مواردی است که بهتر است همسران هنگام انتخاب شریک خود به آن توجه کنند. به این نکته توجه کنید که در ابتدای زندگی، ممکن است کمبودهای زیادی وجود داشته باشد. خودرو، خانه، تفریح‌ گران‌قیمت، مسافرت و... چیزهایی است که هر کدام پس از آن که در مرحله‌ای از زندگی برطرف شد، نیاز دیگری جایگزین آن می‌شود.

 

البته برطرف شدن هریک از این نیازها نیز به معنای رفع آن نیاز نیست، بلکه در اغلب موارد به معنی جایگزین شدن نیازی تازه است. ضمن آن که پس از یک رفاه نسبی باید چیزی به نام «همسران» در کنار هم حضور داشته باشند تا از این امکانات فراهم آمده استفاده شود. بد نیست هر دو طرف که قصد ازدواج دارند به این نکته هم توجه کنند که در فرهنگ ما ایرانی‌ها، تلقی سنتی از شوهر کسی است که ساعت 7 صبح از خانه بیرون برود و ساعت 5 بعدازظهر به خانه بازگردد و در تعطیلات در کنار خانواده باشد.

 

تلقی سنتی هم از زن ، بیشتر زن خانه‌دار است که در خانه غذا بپزد و خانه را مرتب نگه دارد و به شوهر خود بشدت عشق بورزد!

 

از سوی دیگر دختر و پسر ممکن است در ابتدای ازدواج هر کدام شرایط خاصی داشته باشند، مثلا ممکن است دختر در حال تحصیل یا کار در خارج از خانه باشد یا مرد به کاری اشتغال داشته باشد که زمان و مکان مشخصی ندارد. بارها این جمله در دادگاه شنیده شده که زن یا مرد عنوان کرده‌اند که صرفا به دلیل عشق، با طرف مقابل ازدواج کرده و امیدوار بوده‌اند بعد از ازدواج، طرف مقابل را به شخص دلخواه خود تبدیل کنند، اما این اتفاق نیفتاده و کار به دادگاه کشیده است. یکی از کارمندان دادگاه که مسوول دریافت سکه‌های مردانی است که مهریه می‌دهند، به نکته جالبی اشاره می‌کند.او می‌گوید بخش عمده‌ای از مردانی که برای دادن سکه به این دادگاه مراجعه می‌کنند، یا کارمند یک شرکت بزرگ خودروسازی هستند که شیفت‌‌های کاری 24 ساعته دارند و مردان گاهی یک شبانه‌روز همسر خود را نمی‌بینند و در کنار او نیستند، یا کارمندان یک سازمان بزرگ رسانه‌ای هستند که فعالیت آنها زمان و مکان خاصی ندارد و به همین دلیل هیچ برنامه منظمی برای حضور در خانه و زندگی خود ندارند.

 

طبیعی است اگر طرفین چنین مواردی را به شکل دقیق بررسی و بعد در عقدنامه ذکر می‌کردند یا از میان همکاران خود یا خانواده همکاران خود که با چنین وضعیتی آشنا هستند، دست به انتخاب می‌زدند، احتمال بروز چنین مشکلی به حداقل می‌رسید.

 

تعریف درست روابط میان همسران

 

یکی از مهم‌ترین نکات قابل ‌توجه قبل از ازدواج، «تعریف درست سطح روابط میان همسران» است. به عبارت ساده‌تر این نکته مهم است که رابطه بین زن و مرد چگونه و در چه سطحی تعریف شود؟

 

مدتی پیش، در صفحه حوادث برخی روزنامه‌ها خبرهایی درج شده بود که خواندن آن چیزی جز تاسف نصیب مخاطب نمی‌کرد. خبر از این قرار بود که زنی به خاطر آن که از همسرش تقاضا کرده برای او بادام هندی بخرد و شوهر به دلیل گران بودن بادام هندی، این کار را انجام نداده و از او تقاضای طلاق کرده است.روزی هم در دادگاه مردی را دیدم که به جرم برداشتن لحاف و تشک همسرش و خارج کردن آن از خانه از آنجا که جهیزیه متعلق به زن بوده زن از همسرش به جرم دزدی شکایت کرده بود. چنین مسائلی نشان می‌دهد که این‌گونه همسران از ابتدای زندگی تعریف درستی از روابط، اختیارات، وظایف و امتیازهای خود نداشته‌اند.

 

باید به این نکته توجه داشت که مشکل در حقوق قانونی این همسران نیست، بلکه مشکل در تعریف این حقوق است که همسران خود تمایلی به تعریف دقیق آن ندارند.به عنوان مثال، وضعیت یک زن خانه‌دار که امکانی برای فعالیت اجتماعی در خارج از منزل ندارد، نسبت به زنی که بخش عمده‌ای از وقت خود را در خارج از منزل سپری می‌کند، در چارچوب یک خانواده چگونه است؟ رابطه میان همسران گاهی در حد یک مساله کاملا عادی تعریف می‌شود که در آن زن چیزی جز یک سایه بالاسر نمی‌خواهد و در قبال ارائه خدماتی به مرد، از او پول و امکانات دریافت می‌کند.

 

در چنین رابطه‌ای نباید توقع چندانی از دو طرف داشت، اما گاهی اساس این رابطه به گونه‌ای است که طرفین در طول زندگی قرار است در خوشی‌ها و غم‌ها شریک هم باشند و بر این مبنا مشکلات و راحتی‌های زندگی را میان خود تقسیم می‌کنند. طبیعی است که هرچه توقع دو طرف از هم بیشتر باشد، نیاز به تعریف دقیق و درست از روابط همسران بیشتر است.

 

بهتر است این مسائل نیز پیش از آغاز ازدواج تعریف و به شکلی قانونی در عقدنامه ثبت شود. حتما شما هم بارها این جمله را شنیده‌اید که آدم‌ها بعد از ازدواج تغییر می‌کنند. شاید یکی از مهم‌ترین این تغییرات، حس مالکیتی است که طرفین نسبت به هم پیدا و احساس می‌کنند با این حس می‌توانند همدیگر را تحت فشار قرار دهند..

 

بعد از آغاز زندگی مشترک، روابط آزادانه سابق معنی ندارد. ازدواج، امکانات و مزایایی را برای دو طرف به وجود می‌آورد که ممکن است حتی در دوستی‌های بسیار قدیمی هم ایجاد نشود. برخی چیزها در یک رابطه دوستانه ممکن است لطف باشد، اما در ازدواج تبدیل به وظیفه می‌شود. آنچه شرایط جدید را برای همسران پیچیده می‌کند، این است که آنها با شرایط جدیدی روبه‌رو می‌شوند که تا پیش از آن در روابط دوستانه یا خانواده خود با آن مواجه نشده‌اند. این شرایط تازه هم این‌ گونه است که طرفین می‌توانند برای اعمال نظر خود متوسل به قانون شوند و قانون نیز در صورت حرکت در مسیر درست از آنها حمایت می‌کند.

 

نکته قابل تامل در این زمینه این است که اغلب زوج‌های جوان در اولین برخورد می‌خواهند شمشیر تیز خود را بالا برده، بر فرق حریف وارد کنند و اصطلاحا در اولین برخورد گربه را دم حجله بکشند. این ویژگی که زن و شوهر بعد از ازدواج به حقی می‌رسند که وظیفه آنها در قبال آن مبهم است و به اصطلاح می‌توان آن را پیچاند، زمینه‌ساز بروز مشکلات فراوانی است. مثلا زن می‌تواند تا مهریه به او داده نشده، به وظایف زناشویی خود عمل نکند. مرد هم می‌تواند مانع از ادامه تحصیل و حتی کار زن شود و در اغلب موارد اعمال چنین حقی برای فردی که احساس می‌کند به او دروغ گفته شده، لذتبخش هم هست.

 

شاید بد نباشد همسران پیش از تشکیل زندگی مشترک سری به دادگاه بزنند و حضور در چنین محیطی را تجربه کنند و حتی با چند نفر که به دلیل همین مشکلات به دادگاه آمده‌اند هم‌کلام شوند زیرا نسخه‌های تلخ زندگی افراد در چنین محیط‌هایی می‌تواند واکسن مناسبی برای سلامت زندگی آینده آنها باشد

 




| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 2:1 عصر


پیشگویی

 

روزی پیش گوی پادشاهی به او گفت که در روز و ساعت مشخصی بلای عظیمی برای پادشاه اتفاق خواهد افتاد. پادشاه از شنیدن این پیش گویی خوشحال شد. چرا که می توانست پیش از وقوع حادثه کاری بکند.

پادشاه به سرعت به بهترین معماران کشورش دستور داد هر چه زودتر محکم ترین قلعه را برایش بسازند. معماران بی درنگ بی آن که هیچ سهل انگاری و معطلی نشان بدهند، دست به کار شدند. آنها از مکان های مختلف سنگ های محکم و بزرگ را به آنجا منتقل کردند و روز و شب به ساختن قلعه پرداختند. سرانجام یک روز پیش از روز مقرر قلعه آماده شد. پادشاه از قلعه راضی شد و با خوش قولی و شرافتمندانه به همه معماران جایزه داد. سپس ورزیده ترین پاسداران خود را در اطراف قلعه گماشت.
پادشاه در آستانه روز وقوع حادثه به گفته پیش گو، وارد اتاق سری شد که از همه جا مخفی تر و ایمن تر بود. اما پیش از آن که کمی احساس راحتی کند، متوجه شد که حتی در این اتاق سری هم چند شعاع آفتاب دیده می شود. او فورا به زیر دستان خود دستور داد که هر چه زودتر همه شکاف های این اتاق سری را هم پر کنند تا از ورود حادثه و بلا از این راه ها هم جلوگیری شود.
سرانجام پادشاه احساس کرد آسوده خاطر شده است. چرا که گمان کرد خود را کاملا از جهان خارج، حتی از نور و هوایش، جدا کرده است.
معلوم است که پادشاه خیلی زود در اتاق بدون هوا خفه شد و مرد. پیش گویی منجم پادشاه به حقیقت پیوسته بود و سرنوشت شوم طبق گفته پیش گو رقم خورده بود! معنی این داستان را می توان به قلب انسان ها از جمله خود ما تشبیه کرد. در دل ما هم قلعه بسیار محکمی وجود دارد. این قلعه با مواد مختلفی محکم تر از سنگ ساخته شده است. این مواد چیزی به جز خشم و نفرت، گله و شکایت، خود خوار شمردن و غرور و کبر، شتاب، تعصب و بدبینی و ... نیستند. با این مواد واقعا هم می توان قلعه دل را محکم و محکم و باز هم محکم تر کرد و دیگران را پشت درهای آن گذاشت. همان طور که این پادشاه عمل کرد. قلعه قلب ما هر چه محکم تر و کم منفذتر باشد، احساس خفگی ما هم شدیدتر خواهد بود.




| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 1:59 عصر


فقط کافی است دستت را دراز کنی...

 

چه فرقی می‌کند میزان دسترسی به مواد مخدر ?? دقیقه‌ای باشد که رئیس انجمن علمی داروسازان از آن می‌گوید و تکذیب می‌شود یا ? دقیقه‌ای که یکی از مسوولان نیروی انتظامی در جلسه‌ای محرمانه و به شکل غیررسمی مطرح می‌کند و منکر می‌شود، یا ?? دقیقه‌ای که یکی از پزشکان متخصص ترک اعتیاد می‌گوید و اصرار می‌کند که ننویسیم.

حقیقت این است که به قول محمدجواد که کراک به قول خودش ریشه‌اش را خشکانده : «مواد مثل آب خوردن گیر می‌آید ، در سه سوت، فقط کافی است دستت را دراز کنی تا ...»

یک وقت گمان نکنید هدف از نوشتن این گزارش، نفی فعالیت‌های شبانه‌روزی نیروی انتظامی یا ستاد مبارزه با مواد مخدر یا سازمان‌های مردم‌مدار فعال در زمینه پیشگیری و مبارزه با مواد مخدر است، یا قصد داریم کشفیات چند صد تنی مواد بر پایه تریاک را در سال منکر شویم یا گستاخ شده‌ایم و می‌خواهیم ???? شهید در راه مبارزه با افیون را کمرنگ ببینیم، ما همه این حقایق را از نزدیک لمس کرده‌ایم، اما حقیقت دیگری هم هست که مثل ابری سیاه و بی‌باران بر سر همه آنها سایه انداخته و آن دسترسی آسان به مواد مخدر است.

? تیر، تحریریه جام‌جم: تلفنی با محمدجواد ?? ساله حرف می‌زنم که به قول خودش، یک ماه بیشتر است پاک شده، می‌گوید: «آدم اگر دنبال مواد برود، دست خالی برنمی‌گردد». محمدجواد تعریف می‌کند پیش از پاک‌شدنش، یک بار که بدجور خمار بوده و بی‌تابی صورتش را تابلو کرده بوده، رفیقش کراک را توی یک پاکت با پیک برایش فرستاده، محمدجواد شانه بالا می‌زند که: «طرف خبر نداشت چی با خودش آورده» اما در مواقع دیگر، یعنی همان وقت‌هایی که خماری زیاد سر و وضعش را به هم نمی‌ریخته، برای تهیه مواد یا به بازار می‌رفته و خودش را در شلوغی جمعیت گم می‌کرده، یا در خرابه‌های حاشیه شهر، پی گمشده‌اش می‌گشته یا به قهوه‌خانه‌های جنوب شهر می‌رفته که سروصدای قلیان‌ها و همهمه آدم‌ها، او را نامرئی می‌کرده است. محمدجواد می‌داند هر خیابان پاتوق کدام موادفروش است: «اگر کراک می‌خواهی برو.... اگر هروئین می‌خواهی باید بروی..... ولی اگر اهل قرص یا حشیشی، باید راست بروی خیابان.....».

? مرداد، خیابان دربند: مرد چاق از موتورسیکلت پیاده می‌شود، قدم تند می‌کند و روبه‌روی دانشگاه، بسته‌ای کوچک را زیر ریشه پوک درختان چنار که در جوی خشک خیابان، جا خوش کرده‌اند، می‌چپاند. نیم ساعت بعد، مشتری زرد و لاغراندام و تکیده از راه می‌رسد و بسته را برمی‌دارد. هنوز نمی‌دانم مشتری کی پول بسته محبوبش را پرداخته است.

? شهریور، خیابان انقلاب: همانجا که دانشجوها پشت ویترین کتابفروشی‌ها میخکوب می‌شوند، همانجا که دادزن‌ها، انواع کتاب‌های کنکور را فریاد می‌زنند، پشت چراغ قرمز ایستاده‌ام و برای سبزشدنش انتظار می‌کشم که مردی را می‌بینم چیزی را می‌گذارد کف دست مشتری مضطربش و بی‌واهمه می‌پرد ترک موتور، پیش از رفتن پول را می‌شمارد، مشتری منگ است، ایستاده و رو به نقطه‌ای نامعلوم خیره مانده است، موتورسوار عجله دارد، مشتری‌های دیگر منتظرند، مشتری‌هایی مثل همان ? دختر جوان که دیروز پشت باغ روبه‌روی ایستگاه تاکسی ونک دیده‌ام و یکی از راننده‌ها سر تکان داده که: «این طفلکی‌ها هم معتادند! باور می‌کنید؟»

? به من مربوط نیست‌

وقتی اظهارنظر رئیس انجمن علمی داروسازان را درباره دسترسی آسان به مواد مخدر حتی در ?? - ?? دقیقه می‌خوانم؛ با دکتر سعید صفاتیان، مدیرکل درمان و بازپروری ستاد مبارزه با مواد مخدر تماس می‌گیرم. صفاتیان با شنیدن سوالم، خوشرویی همیشگی‌اش را فراموش می‌کند و تاکید می‌کند: «به حوزه کاری من مربوط نیست! نمی‌دانم!» صفاتیان اضافه می‌کند: «من فقط معتقدم دسترسی به مراکز درمانی سریع‌تر شده است

اما با وجود اصرار صفاتیان بر این که نظر دادن درباره زمان دسترسی به مواد مخدر در حوزه کاری او نیست، وی فروردین امسال اعلام کرده بود: «اگر زمان دسترسی به مواد مخدر در کشور ?? دقیقه باشد با افزایش مراکز درمانی، زمان دسترسی به درمان‌های جایگزین حداقل در تهران با آن مساوی شده است

مدیرکل درمان و بازپروری افزوده بود: «اکنون با افزایش مراکز درمان اعتیاد در کشور دسترسی به مواد جایگزین برای معتادان بخصوص معتادان تزریقی پر خطر تقریبا با زمان دسترسی آنان به مواد مخدر مورد نیازشان برابر شده است و معتادان در زمانی کمتراز ?? دقیقه حداقل در تهران می‌توانند به یک مرکز درمانی برسند و مواد جایگزین بگیرند

هرچند هدف از این گزارش، به دست آوردن متوسط زمان دسترسی به مواد مخدر نیست، اما گفته‌های پیشین این مقام مسوول ممکن است هر شنونده‌ای را مثل ما به اشتباه بیندازد که وی نسبت به میانگین این زمان آگاهی دارد چراکه در غیر این صورت، نمی‌تواند آن را با میانگین زمان دسترسی معتادان به مراکز درمان اعتیاد در کشور قیاس کند و به نتیجه برسد که این دو زمان با هم برابرند!

? ?? درصد می‌گویند: سه سوت‌

گرچه هنوز آمار دقیقی از متوسط زمان دسترسی به مواد مخدر وجود ندارد، اما پژوهش دکتر جواد اسماعیل‌پور، در محیطی کاملا بسته و با محدودیت ویژه از ??? جوان ?? تا ?? ساله، نشان می‌دهد ?? درصد آنان دسترسی به مواد مخدر تحت شرایطی بشدت کنترل شده را آسان عنوان کرده‌اند.

این را پژوهشگر و پزشک یکی از مراکز ترک اعتیاد که هر هفته به طور متوسط با ???? معتاد آماده ترک ملاقات می‌کند تا حدود ??? نفر از آنان را در کمپ‌های ویژه ترک اعتیاد پذیرش کند معتقد است: «امروز فعالیت عمده‌فروشان مواد مخدر تا حدودی متوقف شده است و توزیع اصلی را خرده‌فروش‌ها به دست گرفته‌اند

وی یکی از دلایل اصلی دسترسی آسان به مواد مخدر را نقص در قوانین می‌داند و می‌گوید: برای مثال قانون مجازات‌ها برای روانگردان‌ها مربوط به سال ???? است؛ در حالی که در آن زمان، تعداد روانگردان‌ها بسیار ناچیز بوده است و با زمان حال مطابقت ندارد.

? موفقیت کامل، ممکن نیست‌

از سوی دیگر، به گفته دکتر رامین رادفر یکی از مجریان طرح نجات در اصفهان و مدیر یکی از مراکز ترک اعتیاد، مبارزه با عرضه مواد مخدر به عنوان تنها راهکار برای جلوگیری از دسترسی آسان به افیون، هرگز به موفقیت کامل نمی‌رسد.

وی در استدلال ادعایش می‌گوید: در حالی که سهم ?? درصدی از کشف مواد مخدر در دنیا برای بسیاری از کشورها موفقیت محسوب می‌شود، ایران بیش از ?? تا ?? درصد کشفیات مواد مخدر دنیا را به خود اختصاص داده اما این رقم تنها حدود ?? تا ?? درصد مواد مخدر تولیدی در افغانستان را شامل می‌شود.

وی با استناد به این آمار نتیجه می‌گیرد: «در چنین وضعیتی، طبیعی به نظر می‌رسد اگر بقیه مواد مخدر تولید شده، به کشورهای همسایه و از جمله ایران فرستاده شود و دسترسی به مواد را به‌رغم تدابیر شدید امنیتی، آسان کند و ما ناچار شویم به جای تمرکز صرف بر مبارزه با عرضه مواد مخدر، بر ارائه راه‌های پیشگیرانه متمرکز شویم.عباس دیلمی‌زاده، مدیر عامل جمعیت خیریه «تولد دوباره» نیز یکی از موافقان با تمرکز بر فعالیت‌های پیشگیرانه، ضمن یادآوری تلاش ?? ساله ایران برای مبارزه با اعتیاد می‌افزاید: این تجربه طولانی ثابت می‌کند کاهش دسترسی نمی‌تواند در جلوگیری از شیوع اعتیاد، تاثیر بسزایی داشته باشد و فعالیت‌های پیشگیرانه در این زمینه مفیدترند.وی همچنین بر درمان‌های پیش از نخستین بار مصرف تاکید می‌کند و می‌گوید: این اصطلاح در ایران هنوز مرسوم نشده است اما اگر به کار گرفته شود، مسلما نتایجی مطلوب خواهد داشت.

به گفته مدیرعامل جمعیت خیریه تولد دوباره، درمان‌های پیش از اولین بار مصرف به درمان‌هایی گفته می‌شود که جمعیت هدف آنها اقشار در معرض خطر اعتیاد به دلایل گوناگونی مثل عوامل روان‌شناختی، اجتماعی یا بیولوژیک هستند.

در هر حال، بر اساس شواهد موجود و اظهارنظر مردم و کارشناسان، دسترسی به موادمخدر در کشور ما آسان شده است و این موضوع باید مورد توجه مسوولان مبارزه با موادمخدر قرار گیرد؛ گرچه آنان بر اقدامات پیشگیرانه، بیش از مساله دسترسی آسان به موادمخدر تاکید دارند، اما این نکته قابل تامل است که دسترسی سریع و سهل به موادمخدر می‌تواند یکی از دلایل افزایش آمار معتادان شود.




| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 12:50 عصر


نحوه خواستگاری

 

 

1: بایستی خواستگار با خود گل ببرد، ترجیحاً گل صورتی رنگ ( علامت حیات، لذت و زندگی) و از یک نوع و به تعداد فرد مثلاً 9 ، 11 یا 13 در منزل عروس خانم روی یک میز کوچک گلدان با آب آماده باید باشد.


2:
قبل از رفتن به خواستگاری و با ایجاد کافی برای خواستگاری شونده به او و خانواده اش اطلاع می دهیم.


3:
هنگام خواستگاری فقط پدر و مادر و پسر با هم بروند ( یا جایگزین پدر و مادر و قیم پسر اینکار را در غیاب والدین انجام می دهند.)


4:
خواستگاری حتماً‌باید بعد از ظهر باشد ( 7-4 بعد از ظهر).


5:
لباس سنگین و محترمانه باید بر تن کرد. لباس آستین کوتاه، مدل های جلف و ترکیب رنگ های کودکانه علامت نفص عقل پسر و خانواده اوست.


6:
اتاق انتخاب شده از طرف خانواده دختر باید کوچک و محدود باشد مثلاً 3*3 ( و مسافت راه رفتن تا حد امکان کوتاه شود.)


7:
پدر و مادر یا جانشینان آنها حتماً باید در منزل باشند و عدم شرکت آنها علامت نوعی مقاومت است. حضور بچه ها کلاً ممنوع است.


8:
هرگز نباید از شیرینی تر استفاده کرد و یک بشقاب کوچک شیرینی خشک نقلی روی میز یا محل پذیرایی قرار داده می شود و یک ظرف میوه قابل خوردن، به نحوی که بدون آب ریزی، کثیف شدن سر و صورت باشد نظیر نارنگی، کیوی، گیلاس، آلبالو، زردآلو و ... و نه میوه هایی نظیر انار، هندوانه، خربزه، پرتقال، گریپ فروت، آناناس، یک نوشیدنی مناسب فصل و فرهنگ نظیر چای، قهوه، شیر قهوه، نسکافه، آب میوه مثل آب پرتقال یا شربت معمولی نیز باید برای پذیرایی آماده باشد. دستمال برای تمیز کردن سر و صورت و دست ها، سطل زباله، وسایل قابل دسترس، نزدیک و جای راحت برای شستن لازم است.


9:
عروس خانم آینده باید حتماً‌ برای دقایقی حضور پیدا کند و غیبت کامل او علامت بدی است.


10:
حتی در جوامع غربی نیز در این مراسم الکل سرو نمی شود. اساساً نوشیدنی مسکر علامت تمدن و تعقل نمی باشد. در خانواده هایی که الکل می خورند (غیر مسلمان) در اتاق جداگانه الکل سرو می شود.


11:
عروس و داماد در روز خواستگاری مضطرب و پرفشار هستند. توصیه می شود قبل از مراسک تکنیک تن آرایی را به کار گیرند.


12:
عروس و داماد باید لباس گشاد و راحت بپوشند.


13:
بسیار خوب است که دختر خانم قبل از آمدن میهمان ها برای پذیرایی کمی تمرین کند.


14:
بهترین تکنیک این است که بعد از احوال پرسی خواستگار و خواستگاری شونده، چند لحظه سکوت سنگین پیش بیاید. و معمولاً مادر عروس خانم سکوت را می شکند و می گویند که خیلی خوش آمدید.


15:
آقای داماد آینده و خانم عروس آینده بایستی خود را معرفی کنند.


16:
خانواده داماد و خانواده عروس هر کدام جداگانه چند دقیقه ای در مورد خصویات فرزندان خود سخن می گویند.


17:
بعد از معرفی می توان چیزی خورد باید نوشیدنی را آرام نوشید،جرعه جرعه و نه یکباره.


18:
در مراسم خواستگاری نباید شیرینی بزرگ خورده شود. میوه های راحت الحلقوم باید مورد استفاده قرار گیرد.


19:
بعد از تمام شدن صحبت ها لحظاتی سکوت برقرار می شود.


20:
یک تا چهار هفته بعد می توان فرصت داشت که جواب را اعلام نمود یا تلفنی خبر داد. خانواده عروس خانم تلفن می زنند و می گویند که چه شده که خبری نشده و مسئولیت را به گردن طرف مقابل می اندازند.


21:
در مرحله بعد بازدید صورت می گیرد و خانواده عروس به دیدن خانواده داماد می روند.


22:
خواستگاری شونده باید آرام و با طمأنینه راه برود و آرام صحبت کند و آرام چیز بخورد و تعجیلی نداشته باشد. عجله عروس و خانواده اش علامت علاقه به راحت شدن از وضع فعلی و صورت گرفتن ازدواج است و علامت بسیار بدی است و داماد سالم در همین جا می تواند رابطه را قطع کند.


23:
درجلسات دوم به بعدفقط بزرگترها حضوردارند ودخترخانم وآغاپسرحق شرکت ندارندوفرست می دهندکه تصمیمات لازم گرفته شود.


24:
قدری از صحبتها در مورد مهریه، جهیزیه، اعتقادات و مراسم و خواسته های متقابل می باشد.


25:
بعد از مراحل فوق مشاوره صورت می گیرد بهتر است بعد از مراسم عقد باشد و عاقد به خانه بیاید.


26:
در لحظات خواستگاری نباید موزیک پخش شود و محیط بدون محرک باشد تزئینات زیاد و موزیک و آرایش و پذیرایی و نیز علامت بعدی برای خانواده دختر است.


27:
خانواده عروس و داماد باید در تمام لحظات توسط خودی ها بررسی شوند تا ایرادات ظاهری لباس و چهره ای خود را برطرف کنند. مثلاً دم در منزل عروس خانم آقای داماد توسط مادر کنترل می شود که مرتب و منظم باشد.


28:
باید دختر و پسر توسط والدینشان از نظر ظاهر، بیان، مکالمه و فرصت صحبت کنترل شوند. زیرا احتمال جذاب کردن رابطه از طرف هر دو نفر زیاد است.


29:
اولین دیدار و رابطه رسمی ماندنی است. بایستی اولین دیدار را با توفیق و دقت بیشتری پشت سر گذاشت.


30:
میزبان میهمان را در صدر مجلس می نشاند و خود در پایین مجلس و باید هر جا را میزبان تعیین کرده میهمان اطاعت کند.


31:
در لحظات اول ملاقات داغ و سنگین می شود و گاهی به اجبار سکوت دیده می شود و به کرات تکرار میشود و خانواده میزبان هستند که سکوت را می شکنند. اصولاً زنها به دلیل نیاز به حرف زدن زودتر سکوت را می شکنند.


32:
در اساسی ترین مرحله iprs در خواستگاری خانواده داماد علت آمدن خود را توضیح داده و توجیح کنند.


33 :
در موقع پذیرایی، عروس خانم آینده باید به نکات زیر توجه کند:
سینی نباید زیاد سنگین باشد و روپوش پلاستیکی مخصوص داشته باشد. فاصله محل سرو تا محل پذیرایی باید خیلی کوتاه باشد. در بعضی موارد امکان ریزش چای و نوشیدنی وجود دارد باید سینی را دو دستی گرفت. باید اول به مادر داماد تعارف کرد و لبخندی برلب داشت و نه به شکلی که از روی اجبار باشد دختر خانم قبلاً بایستی این نوع لبخند را در مقابل آیینه امتحان کند. نباید دختر خانم زیاد بخندد و نباید لبخند ژوکوند بزند. هر وقت دختر خانم احساس کرد که تحت فشار خنده پرسر و صدایی است دهان را کاملاً باز کند حمله خنده تمام می شود. هر سینی باید حاوی شش نوشیدنی باشد و نوشیدنی باید بدون صدا و به مقدار کم در دهان کشیده شود. می توان از نی استفاده کرد. افراد فرصت دارند یک لیوان شربت را جرعه جرعه تا آخرین لحظات گفتگو بنوشند و قدری ته لیوان باقی بگذارند.


34:
اساساً وسایل خوردن و نوشیدن، کمکی هستند برای مشغول شدن و کم کردن اضطراب و استرس و آرام شدن.


35:
وقتی زنگ در مربوط به خواستگاران، خانواده عروس خانم با یک بار کوبیدن درب را باز نمی کنند زیرا علامت عجله و اشتیاق و ترشیدن دختر آنها کمی باشد در ضربات دوم و سوم درب باز می شود و اگر درکاملاً باز باشد( از قبل ) معنی بسیار بدتری دارد. زیاد معطل کردن آنها پشت در کار غلطی است.


36:
اعضای خانواده باید آنها را راهنمایی کند و دم در حضور داشته باشند. اگر خانواده محترمی هستند و با فرهنگ بالا، باید گل را داد به دختر خانم نیز گل را در گلدان آماده می گذارد و سپس آن گلدان روی میز می آید.


37:
وقت جلسة اول خواستگاری محدود است از 45 دقیقه تا یک ساعت و کمتر و بیشتر از آن نتیجه بخش نمی باشد. همواره صحبت های مهم در فرصت نه خیلی کوتاه و نه زیاد ارائه می شود.


38:
پاسخ خانواده ی عروس از طرف پدر و مادر می باشد و می گویند ما از این ملاقات خوشحال هستیم. امیدواریم که این اتفاق بوقوع بپیوندد و اگر ازدواج انجام شد اثر مثبت باقی می ماند. بعد نوبت عروس است که خودش را معرفی کند و اسم خود را بگوید. سن و شغل و تحصیلات و موقعیت خود را بیان کند( بعد از معرفی آقا پسر) سپس به مدت کوتاهی سکوت معنی داری حاکم می شود. دراین زمان همة افراد می توانند خود را تنظیم کنند.


39:
در جلسه اول خواستگاری درباره ی عقد، مهریه، مسائل اقتصادی و مادی هیچ صحبتی نمی شود و بسیار خوب است که محیط و صحنه شاد باشد.


40:
در حالتی که افراد در نهایت شادی هستند پذیرایی با شیرینی بهترین کاری است که علامت دو چیز است:
الف ـ پذیرایی از میهمان ب ـ پذیرفتن خواستگار


41:
اساساً خداحافظی زمانی صورت می گیرد که بزرگتر ها در خواست کرده باشند و حالتی خوش بر ارتباط حاکم باشد. اگر میهمانی خیلی گرم باشد فوراً جلسه را خاتمه دهید در غیر این صورت سنگینی و وقار از بین خواهد رفت.


42: باید در انتظار میزبان بود و اگر تا دو هفته خبر ندادند اشکالی ندارد و چه خوبست که پاسخ مثبت یا منفی را بدهند. اگر جواب و پیام مثبت بود خیلی راحت می توان راحت می توان آن را اعلام کرد اگر پاسخ مثبت بود باید ساعت ملاقات تعیین شود تا آنها برای ملاقات بیایند و اگر منفی بود نباید بحث کرد و خداحافظی حتمی است. اگر چه دو یا سه بار سماجت کافی اشکالی ندارد. در زندگی نباید به کسی آویزان شد زیرا در تمامی زندگی بعدی فرد سایه می اندازد به خصوص خانم ها نباید سماجت کنند. اگر همان فرد دوباره سراغ دخترت آمد به او باید جواب منفی داد ولی نباید غرور کسی در این میان شکسته شود. صحبت در مورد مهریه طبق ضوابط تمام دنیا می باشد. چه خوب است که زوجین و خانواده آنها مهریه را با مقایسه الگوی تمام زوجین مسلمان برا یازدواج یعنی حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) مقایسه کرده وتعیین نمایند.


43:مهریه های سنگین نشان عدم لحاظ اعتقادات و مسایل شرعی می باشد در ادیان دیگر مناسب اعتقاد و عرف آنها خواهد بود.


44: بعد از این دیدارها که نتایج مثبت داشته، ارتباط رسمیت پیدا کرده و مدت طولانی از شش ماه تا یکسال نامزدی (محرمیت) صورت می گیرد. نامزدی به معنی عقد نمی باشد. آقایان باید اصول اخلاقی را در دوران نامزدی (محرمیت) رعایت کرده و مسئله جنسی و عاطفی برای دختر بوجود نیاورند و همیشه تا موقع اجازه رابطه جنسی به شخصیت و آقا باقی بمانند اگر نامزدی ( محرمیت) بهم خورد بگویند که چه مرد آقایی بود که دختر سالمی را پس داد. این رابطه باید مطابق فرهنگ و اعتقادات باشد. بهترین روش این است که یکدیگر را به تنهایی ملاقات کنند. البته در یک رابطه اخلاقی و باید تعهدات اخلاقی رعایت شود. بعضی از مردان بسیار بد تربیت هستند مثلاً در دوران محرمیت حریم انسانی را می شکنند. در ایران دختر خانم باید مثل یک دختر خانم باقی بماند و اتفاق جنسی برای او بوقوع نپیوندد احترام به دختر خانم در دوران نامزدی احترام به خود می باشد و بعداً که ازدواج کرد احساس خوبی نسبت به مرد خود خواهد داشت . جشن نامزدی باید خیلی خصوصی باشد زیرا ممکن است بعداً به هم بخورد و باید خانواده در درجه اول دو طرف باشند(حدود20نفر) و هیچگاه نباید تصور کرد که این حلقه نامزدی حلقه دائمی می باشد. نباید روی یک فرد خیلی زود سرمایه گذاری عاطفی داشت زیرا که باید بتوان بعد از شش ماه از او جدا شد. در پدیده عشق چسبندگی مرضی رخ می دهد که زیر شش ماه جدایی مرضی اتفاق خواهد افتاد.

برگرفته از کتاب هدیه به زوجهای جوان-حمید رضا شیرانی

حالا میتونی ببریش




| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 12:44 عصر