سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
آه ه ه ه ه
golezirebarooon.gif
در تراکم تنهائی تا زانو در زمانه فرو رفتم
در سکوتی سنگین شنیدم که گلهای باغچه نجوا می کنند نیلوفری که در نگاه تو گم شد
سراغ باران را می گرفت
از پشت پنجره سکوت دیدم که کودکی
بادکنک هایش را به باد می سپارد و درخت بید شاخسار بلندش را
و من تنهائی ام را برای ابد به آب بخشیدم من کجا گم کرده ام آهنگ باران را ؟
هنوز دیوارهای کوچه های کودکی ام بوی
مهربانی می دهد تا دبستان راه کوتاهی بود
رد باران را
می گرفتیم و کیفی در دست دفتری پر از آئینه و خورشید جای من در میز سوم کنار پنجره
یادش بخیر
جای من در درس نقاشی کنار چشم های دختر
خورشید در آن لحظه های ناب عاشقانه نمره ما همیشه بیست بود
من کجا گم کرده ام آن بوسه های زیر باران را
؟

 




| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 10:37 عصر