سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
واژه چرا ، واژه ارزشمندی است ؟

در زبان آدمی ،واژه هایی وجود دارد که از جایگاه ویژه یی برخوردارند .اگرچه بسیاری از انسانها از اهمیت آنها آگاه نیستند، اما همین واژه ها، می توانند زمینه ساز تحول در زندگی انسان شوند.یکی از این واژه ها ،کلمه چرا است .چرا، کلمه یی است که قادر است براحتی دیوار علم و دانش آدمی را بشکند و زمینه ساز شکل گیری دیوار جدیدتری در ذهن انسان شود.ذخایر علم و دانش و تجربیات هر شخصی نسبت به شخص دیگر متفاوت است .

هر انسانی در محدوده مشخصی از دانسته هایش قادر است بیاندیشد و به جست و جوی راه حل ها و ارایه افکار جدید بپردازد و در انتهای این محدوده پوسته یی وجود دارد که مرز نهایی را مشخص می کند.گویی ذهن آدمی در مرکز گوی یا کره یی قرار گرفته است و در داخل این کره ، ذهن قادر است ،پرنده یی را رها کند تا به جست و جو بپردازد و به صید اندیشه ها و افکار نو بپردازد و هر چه دانسته ها و تجربیات انسان کمتر باشد ?حجم این کره کوچکتر خواهد بود و پوسته آن به ذهن نزدیکتر می شود.تصور کنید به مرکزیت ذهن ما هزاران گوی مختلف وجود دارد که هر کدام به یک موضوع خاص اختصاص دارد و حجم آنها بستگی به میزان علم و دانش و تجربه فرد در خصوص آن موضوع دارد.برای مثال دانسته های یک فرد درباره تغذیه کره یی را پدید می آورد که ممکن است حجم آن از کره علم و دانش آن فرد درباره تربیت فرزندان بزرگتر یا کوچکتر باشد و یا گوی دانسته های آن فرد در خصوص برقراری ارتباط موثر و درست با دیگران بسیار کوچک باشد و قادر نباشید ارتباط موفقی با دیگران برقرار کنید و بر عکس گوی علم و دانش و تجربیات آن فرد در زمینه مهارت شغلی او بسیار بزرگ باشد تا حدی که بتواند ابداعاتی از خود بروز دهد.یکی از راههایی که به کمک آن می توان پوسته دیواره این کره ها را شکسته و پوسته جدیدتری پدید آورد استفاده از کلمه چراست .زمانی که شما این واژه را بکار می برید .احساس برخورد ذهن خود را با این پوسته بخوبی احساس می کنید و درمی بابید که اگر بخواهید این دیواره را به عقب برانید باید انرژی به خرج دهید و در این مرحله است که انسان باید به جست و جو بپردازد و یا تجربه جدیدی را کسب و یا با کسی مشاوره کند.

دو شخصیت الف و ب را که دوستان صمیمی یکدیگر هستند، در نظر بگیرید .شخص الف ناخواسته رفتاری نسنجیده انجام می دهد و دوست صمیمی او شخص ب این نسنجیدگی او را با وجود عذرخواهی ، نمی بخشد و ارتباط دوستانه آنها مخدوش می شود .اکنون این دو دوست دچار یک مشکل شده اند و اگر نتوانند راه حلی درست برای آن بیابند ممکن است این رابطه ، از هم بپاشد .اکنون شخص الف با یک چرا آغاز می کند و از خود می پرسد ، چرا دوست او با وجود عذر خواهی ،او را نبخشیده است ؟ در این مرحله شخص الف برای بدست آوردن جواب این چرا ،ممکن است جست و جو کرده و با افزایش دانسته هایش دریابد ، شخص سومی در پیش شخص ب در مورد او بدگویی کرده است .اکنون بار دیگر این سوال در ذهن شخص الف ایجاد می شود که چرا شخص سوم در پشت سر او بدگویی کرده است ؟ و بار دیگر شخص الف تلاش می کند که یافته های جدیدتری را بدست آورد و در نهایت درمی یابد ،شخص سوم این ماجرا ، یکی از دوستانش بوده است که رفتاری از او دیده است و بدون تحقیق ، رفتار وی را بد تلقی کرده است و به همین خاطر سبب شده تا با مبالغه آن رفتار ، ذهنیت شخص ب را دگرگون کرده و او را در گذشت از رفتار نسنجیده شخص الف ، به شخصیتی سختگیر مبدل کند .حال شخص الف ، با سوال دیگری روبرو می شود .چرا تا کنون دوستان وی صادقانه در مورد نقاط ضعف رفتارهای وی با او صحبت نکرده اند ؟در این مرحله ممکن است دریابد زمانی که دیگران نقاط ضعف وی را متذکر می شدند ،او ناراحت شده و پرخاشگری می کرده است .در این مرحله ممکن است بار دیگر از خود سوال کند .چرا تاکنون در مورد ویژگیهای شخصیتی خود دقت نکرده و چرا دوستان او در رفتار خود صبور نبوده و هنگام روبرو شدن با یک پرخاشگری ، به سمت بدگویی و قطع ارتباط پیش رفته اند ؟ این شخص با بکارگیری چندین چرا به سمتی پیش م ی رود که در نهایت دریابد باید دانسته های خویش را در مورد رفتار خود و دیگران افزایش دهد. همین امر می تواند زمینه ساز تحول در زندگی شخص باشد.

اصولا در هنگام برخورد با مشکلات ما می توانیم به ترتیب پنج بار سوالاتی را از خود بکنیم که با واژه چرا آغاز می شود و این خود می تواند ذهن ما را با حقایق جدیدی آشنا سازد.

هنگامی که شما به سوی پرسشگری و حل مشکل پیش می روید باید صبور باشید تا در نهایت بتوانید به یک راه حل درست دست یابید.

برعکس کسانی که علاقه یی به شکستن پوسته گوی علم و دانش و تجربیات خود ندارند ،عموما برای فرار از دست مشکلات دست به اقداماتی نسنجیده و عجولانه می زنند و گاهی نیز با پرخاشگری ، نگرانی ،آشفتگی ذهن و یا شکستن مرزهای حقوقی دیگران تلاش می کنند ،بگونه یی از دست آن مشکلات فرار کنند و همین جاست که مشکلات دیگری متولد می شود و فرد را در گرداب دیگری فرو می برد .در جوامع توسعه نیافته به علت آنکه مردم علاقه یی به شکستن پوسته گوی های علم و دانش و تجربه خود ندارند ، همیشه در جست و جوی یافتن شخصی هستند که از او کمک بخواهند و به قولی بیشتر به دنبال گرفتن ماهی هستند تا اینکه ماهی گیری را فرا بگیرند.

واژه چرا ، کلمه یی ارزنده است ، اما شاید برای انسان ترس آور نیز باشد ، زیرا آدمی درمی یابد که باید سفری را آغاز کند و از جایگاه فعلی خود به جایگاه دیگری سفر کند .این تغییر همیشه برای آدمی نگران کننده است و از طرفی انسان دارای شخصیتی است که احساس می کند با شرایطی که به آن عادت کرده است ، احساس آرامش می کند چه بسا حتی شرایط فعلی سبب تباهی زندگی وی شود .از طرفی انسان با بکارگیری واژه چرا به سوی قبول مسوولیت هم پیش می رود ، زیرا متوجه می شود با یافتن پاسخ سوالات خویش م ی تواند سبب تغییر در خود و یا محیط اطراف خویش شود . لذا احساس اینکه آدمی می تواند بر رفتار خود و اطرافیان اثرگذار باشد تا حدی اضطراب آور است زیرا در این مرحله ?انسان می ترسد از اینکه روزی بخواهد پاسخگوی اشتباهات گذشته خویش که ناشی از جهل او بوده است ?باشد.

رودیارد کیپلینگ شعری سروده است که در آن می گوید : من شش خدمتکار درستکار در اختیار دارم که همه آنچه را که من می دانم آنها به من آموخته اند، نام آنها چنین است : چرا، چه ، چطور ، چه زمانی ، چه کسی و کجا ؟




| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 6:2 عصر