جملات زیبا
بعضی وقتا هست که دوست داری  کنارت باشه . . .
محکم بغلت کنه . . .
بذاره اشک بریزی تا آروم شی . . .
بعدآروم تو گوشت بگه:
.
.
.
«دیوونه من که  باهاتم»
*******************
اینــــجا تا پیراهنت راســـیاهنبینند

باور نمـــی کنند چیزی از دســــت داده باشـی
 
**********************
 
افسانه ها را رها کن!
دوری و دوستی کدام است؟
فاصله هایند که دوستی را می بلعند!
تو اگر نباشی دیگری جایت را پر میکند...به همین سادگی
******************
آنکه یارای هم آغوشیش نیست
سرنوشتی جز فراموشیش نیست
******************
با کسی‌ نباش که از بی‌ کسی‌ اش می‌‌نالد
با کسی‌ باش که در جمعِ کسان تو را می‌خواهد
**********************
مرا هیچ چیز عذاب نمی دهد، جز اینکه همیشه دانسته خطا کردم
ندانسته آلوده شدم، نشناخته وابسته شدم، و نخواسته رانده شدم



| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 6:24 صبح


در خیالم همپای درک
در خیالم همپای درک
میپرم از صخره ها . . . .
همسایه موج میشوم. . .
من هم اوازه نغمه های چلچله . . .
لای برگ های خیال
من دختر ماه و فلک . . .
خواهر نیلوفرم
من رها تر از رها
من صدای دیگرم . . . . . !



| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 6:23 صبح


په نه په (جدید)

 

په نه په (جدید)

 

پ نه پ - 9 (طنز)

 

  پشه نشسته رو پام داره خونمو می خوره , دستم رو بردم بالا بزنمش یهو داداشم میگه   می خوای بکشیش؟! پَـــ نَ پـَـَـ خونش رو خورده می خوام بزنم پشتش آروغ بزنه ببرم بخوابونمش !!

 

*********************

 

اسپری سوسک کش زدم به سوسکه، سوسکه افتاده به پشت دست و پا میزنه...هم خونه ایم اومده میگه داره جون میده..؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ قیافه تورو دیده از خنده ریسه رفته

 

*********************

 

دیشب با دوستم داشتیم حکم بازی میکردیم ... بی بی انداختم ... میگه بی بی بازی کردی؟

پَـــ نَ پَـــ انداختم وسط یه شوهر خوب واسش گیر بیاریم

 

*********************

 

- کارگر هستین؟؟؟

- پَـــ نَ پَـــ...گـاویم...لباس کارگر پوشیدیم میخوایم از بیمه بیکاری استفاده کنیم

 

*********************

 

(منو داداشم دو قلوییم)در حال قدم زدن بودیم داداشم چند متر جلوتر از من راه میرفت یارو اول داداشمو دید اومد جلوتر منو دید, رنگش پرید برگشت گفت دو قلویید

گفتم:پـَـــ نَ پـَـــ اجسام از آنچه در آینه می بینید به شما نزدیک تر است

 

*********************

 

رفتم پمپ بنزین به یارو میگم 40 تا بزن

میگه 40 لیتر؟

پَـــ نَ پَــــ 40 تا قاشق چای خوری

 

*********************

 

به دوستم میگم فهمیدی مریم جدا شد؟؟؟ میگه از شوهرش؟؟؟؟؟

پَـــ نَ پَــــ چسبیده بود کف ماهیتابه کفگیر زدم جدا شد

 

*********************

 

از دل درد دارم میمیرمو جلوی دستشویی دارم پیچ و تاب میخورم . بعد 2 ساعت یارو اومده بیرون میگه دستشویی داری ؟؟

میگم پَـــ نَ پَـــ دیدم فضای مناسب و دلبازیه اومدم موج مکزیکی تمرین میکنم.

 

*********************

 

به دوستم گفتم برو بالا نردبون چراغ و ببند گفت بچرخونمش؟

پـَـَـ نَ پـَـَــــ تو نگهشدار من نردبون و میچرخونم!

 

*********************

 

دوستم در یخچالو باز کرده,دیده هیچی توش نیس,میپرسه:واقعا خالیه!؟

میگم پَــ نَ پَـــ هیدنشون کردیم که غریبه ها نبیننشون !!

 

*********************

 

میگن کریستف کلمب وقتی رسید به امریکا سرش رو از پنجره کشتی کرد بیرون از یه سرخ پوست پرسید داداش اینجا آمریکاست؟

سرخ پوسته گفت پَـــ نَ پَـــ ژاپونه ما هم چون شلوار پامون نیست از خجالت قرمز شدیم!

 

*********************

 

دارم رو تردمیل عینه خر میدووم یارو مبگه اینجوری میدویی لاغر کنی؟؟

میگم پـَــ نَ پـَـــ دارم واسه نقش آفرینی تو سری جدید میگ میگ آماده میشم...!!

 

*********************

 

پایان نامم تموم شده زنگ زدم به استاد میگه میخوای دفاع کنی؟پـَـَـ نَ پـَـَــــ میخوام حمله کنم

 

*********************

 

پریشب تو خیابون میرفتم داشتم با فندکم بازی میکردم،

پلیس رد شده میگه اون چیه؟ فندکه؟میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ مشعل المپیکه دارم میبرم لندن!!

 

*********************

 

رسیدیم پشت در خونه ، کلید نداشتم به داداشم میگم کلیدتو بده،

میگه میخوای درو باز کنی؟ میگم پَـــ نَ پـَــــ میخوام بدمش به حسین تهی از معطلی درش بیارم….

 

*********************

 

2 ساعته از بیرون صدای قار قار میاد…داداشم میگه صدای کلاغه ؟

میگم پــَ نَ پـــَ قناریه متال میخونه!!!!

 

*********************

 

رفتم درمونگاه , منشیه میگه : مریض شمایید؟

گفتم پَــــ نَ پَــــ من میکروبم , اومدم خودمو معرفی کن!

 

*********************

 

با دوستم رفتیم باغ وحش،جلوی قفسِ شیر وایسادیم.

دوستم میگه:شیرِ؟ میگم:پَــــ نَ پَــــ… گربه اس باباش مرده ریش گذاشته!!!!

 

*********************

 

دوستم تو خونه خوابیده بود داداشم از راه اومده میگه خوابه؟

میگم پَـــ نَ پَـــ رفته رو اسکرین سیور لگد بزنی روشن میشه!!!!

 

*********************

 

داشتم میرفتم باشگاه وسط راه یادم اومد یه چیزی رو یادم رفته، برگشتم خونه.در زدم داداشم در رو باز کرده با تعجب میپرسه حامد تویی؟!!!نرفتی باشگاه؟

میگم:پَــــ نَ پَــــ حامد رسید من دیلیوریشم…

 

*********************

 

به دوستم میگم فهمیدی مریم جدا شد؟؟؟

میگه از شوهرش؟؟؟؟؟ پـَــ نَ پـَـــ چسبیده بود کف ماهیتابه کفگیر زدم جدا شد…

 

*********************

 

واسه استخدام رفتم یه شرکتی خانومه میگه :شما برای آگهی استخدام اومدین؟

گفتم پـَـَـ نَ پـَـَــــ اومدم بگم اصلا رو من حساب نکنین!!!!!

 

*********************

 

رفتم دادگستری یارو میپرسه شکایت داشتید؟

گفتم پـَـَـ نَ پـَـَــــ یه خورده برنج آوردم با ترازوی عدالت وزن کنم !

 

*********************

 

رفتم خونه دوستم کامپیوترش خرابه… میگم پاورت

سوخته کامل! میگه یعنی یکی دیگه بگیرم ؟ میگم پَـــ نَ پَــــ سوختگیش جدی نیست پماد سوختگی بزنی خوب میشه

 

*********************

 

. میگم دیشب یه پشه اومده بود تو اتاقم میگه کشتیش؟

پَــــ نَ پَـــــ اومدم بِزنم، نتونستم ، خونِ من تو رگهاش جریان داشت! ،یهو گفت بابا …!! بعدشم نشَستیم دوتایی تا صبح گریه کردیم ، گوشه اتاق

 

*********************

 

رفتم جلسه ثبت نام 1ساعت وایسادم.یارو اومده میگه میخوای

ثبت نام کنی؟ پـَـــ نَ پـَـــ اومدم حالتو احوالتو سفید رویتو سیه مویتو ببینم بروم..

 

*********************

 

هفته پیش مریض شدم، رفتم آمپول بزنم …

آمپولارو دادم به پرستاره …میگه آمپول بزنم؟

پَ نه پَ توش آب پر کن تفنگ بازی کنیم!

 

*********************

 

عکس نیمه ی راست صورتم رو گذاشتم فیس بوک

اومده میگه : عکس نصفه گذاشتی رو پروفایلت ؟

میگم : پـَ نه پـَ توی حراج بودم 50 در 100 تخفیف بهم خورده این شکلی شدم

 

*********************

 

رفتم دم مغازه به یارو میگم قرص پشه داری؟ میگه واسه کشتنش میخوای؟

میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ برا سردردش میخوام!!!

 

*********************


 

کمرم درد می کنه یه پارچه بستم بهش. داداشم میگه کمرت درد می کنه؟

گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام ادای داداش کایکو رو در بیارم.

 

*********************

 

داریم 10 نفری بازی شبکه ای میکنیم. اومده میگه جدی حال میده؟

گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اسکولیم! عذاب داره اما میخوایم تهذیب نفس کنیم.

 

*********************

 

تو صف پمپ گاز منتظرم تا نوبتم بشه، یارو زده به شیشه میگه آقا شما هم می‌خوای گاز بزنی‌؟

پـَـَـ نــه پـَـَــــ من می‌خوام لیس بزنم !

 

*********************

 

رفتم بانک پول بگیرم. کارمنده میگه پول رو میبرین؟

گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام وایسم اینجا هر کس رقصید بریزم رو سرش شاباش بدم

 

*********************

 

دارم به خواهر زاده ام دیکته می گم... رسیده آخر خط، می گه برم سر خط؟

پـَـ نه پَــ، بقیشو رو فرش بنویس!

 

*********************

 

داشتیم تو خیابون قدم می زدیم که یهو صداى ترمز شدیدى اومد و دو تا پا که یکى عمودى یکى افقى رو هوا بود... خلاصه ملت جمع شدن بالای سر طرف، که در این هنگام راننده پیاده شد و در کمال خونسردى گفت: آقا چیزیتون شد؟ یارو هم با همون وضع و صورت خونى مالى در حالی که به سختى نفس می کشید گفت: پـَـ نه پَــ، خودمو انداختم زمین از داور پنالتى بگیرم!

راننده گفت: نمکدون! منظورم اینه که می خواى زنگ بزنم اورژانس؟

یارو گفت: پـَـ نه پَــ، زنگ بزن برنامه نود، عادل اینا کارشناسى کنن صحنه پنالتى بود یا نه!

 

*********************

 

تو آشپزخونه استکان و قندون از دستم افتاد شکست با صدای خفن. مامان اومده می گه چیزی شکوندی؟

پـَـ نه پَــ، شیشه نازک تنهایی دلم بود منتها صداش رو گذاشتم رو اکو حال کنین!




| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 12:33 صبح


حرف های سر بسته ی یک زن و مرد ایرانی !

 

حرف های سر بسته ی یک زن و مرد ایرانی !

"نامه یک زن ایرانی به مرد هموطنش"


پیاده از کنارت گذشتم، گفتی: "قیمتت چنده خوشگله؟"

سواره از کنارت گذشتم، گفتی: "برو پشت ماشین لباسشویی بنشین!"

در صف نان، نوبتم را گرفتی چون صدایت بلندتر بود

در صف فروشگاه نوبتم را گرفتی چون قدت بلندتر بود

زیرباران منتظر تاکسی بودم، مرا هل دادی و خودت سوار شدی

در تاکسی خودت را به خواب زدی تا سر هر پیچ وزنت را بیندازی روی من

در اتوبوس خودت را به خواب زدی تا مجبور نشوی جایت را به من تعارف کنی

در سینما نیکی کریمی موقع زایمان فریاد کشید و تو پشت سر من بلندگفتی: "زهر مار!"

در خیابان دعوایت شد و تمام ناسزاهایت فحش خواهر و مادر بود

در پارک، به خاطر حضور تو نتوانستم پاهایم را دراز کنم

نتوانستم به استادیوم بیایم، چون تو شعارهای آب نکشیده میدادی

من باید پوشیده باشم تا تو دینت را حفظ کنی

مرا ارشاد می کنند تا تو ارشاد شوی!

تو ازدواج نکردی و به من گفتی زن گرفتن حماقت است

من ازدواج نکردم و به من گفتی ترشیده ام

عاشق که شدی مرا به زنجیر انحصارطلبی کشیدی

عاشق که شدم گفتی مادرت باید مرا بپسندد

من باید لباس هایت را بشویم و اطو بزنم تا به تو بگویند خوش تیپ

من باید غذا بپزم و به بچه ها برسم تا به تو بگویند آقای دکتر

وقتی گفتم پوشک بچه را عوض کن، گفتی بچه مال مادر است

وقتی خواستی طلاقم بدهی، گفتی بچه مال پدر است

نه دیگر من به حقوق خود واقفم، و برای گرفتن برابری در مقابل تو تا به انتها استوار و مستحکم ایستاده ام زیرا به هویت خود رسیده ام، به هیچ وجهی از حق خود نخواهم گذشت
من با تو برابرم، مرد
احتیاجی ندارم که تو در اتوبوس بایستی تا من بنشینم
احتیاجی ندارم که تو نان آور باشی
احتیاجی ندارم که تو حامی باشی
خودم آنقدر هستم که حامی خود و نان آورخود باشم
با تو شادم آری، اما بدون تو هم شادم!
من اندک اندک می آموزم که برای خوشبخت بودن نیازمند مردی که مرا دوست بدارد نیستم
من اندک اندک عزت نفس پایمال شده خود را باز پس می گیرم
به من بگو ترشیده، هرچه می خواهی بگو. اما افتخار همبستری و همگامی با مرا نخواهی یافت تا زمانی که به اندازه کافی فهمیده و باشعور نباشی
گذشت آن زمان که عمه ها و خاله هایم منتظر مردی بودند که آنها را بپسندد و در غیر اینصورت ترشیده می شدند و در خانه پدر مایه سرافکندگی بودند
امروز تو برای هم گامی با من (و نه تصاحب من - که من تصاحب شدنی نیستم) باید لیاقت و شرافت و فروتنی خود را به اثبات برسانی
حقوقم را از تو باز پس خواهم گرفت. فرزندم را به تو نخواهم داد
خودم را نه به قیمت هزار سکه و یک جلد کلام الله که به هیچ قیمتی به تو نخواهم فروخت
روزگاری می رسد که می فهمی برای همگامی با من باید لایق باشی - و نیز خواهی فهمید همگام شدن با من به معنای تصاحب من یا تضمین ماندن من نخواهد بود
هرگاه مثل پدرانت با من رفتار کردی بی درنگ مرا از دست خواهی داد
ممکن است دوست و همراه تو شوم اما ملک تو نخواهم شد ...


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

و این هم جوابیه ای از "یک مرد ایرانی به زن هموطنش" :

پیاده از کنارم گذشتی و اخمت سهم نگاه مشتاق من بود و لبخندت نصیب آنکه سواره بود

سواره از کنارم گذشتی و مرا اصلاً ندیدی و کرشمه ات را
به آنی ارزانی دادی که قیمت ماشینش از خونبهای من بیشتر بود

در صف نان صدای لطیفت نانوای خسته را به وجد آورد و نوبتم را گرفتی
و بروی خودت هم نیاوردی

زیر باران خیلی قبل تر از تو منتظر تاکسی بودم اما ماشین که آمد
آب گل آلود را بر من پاشید و جلوی تو ایستاد

در تاکسی که نشستم آرزو کردم کنارم ننشینی تا اگر ماشین تکانی خورد
و به تو خوردم، حیوان خطابم نکنی در جواب عذرخواهیم

در اتوبوس بین ما نرده آهنی بود، جایم را اگر به تو تعارف میکردم
میگفتی یا دیوانه است یا مرض دارد

در سینما، دیدم که تهمینه میلانی تمام مردان را شیطان تصویر کرده،
کفرم درآمد، نیکی کریمی جیغ زد و گفتم زهرمار

دعوا که کردم، او که میدانست مادر و خواهرم را بیشتر از خودم دوست دارم
به آنها ناسزا گفت تا بیشتر بسوزم

آزادی ات را صاحبان قدرت گرفتند، همانان که از قدرت ثروت اندوختند
و تو که مدل ماشین پسرانشان را میدیدی دست و پایت شل میشد

من ازدواج نکردم چون تو چشم و همچشمی داشتی و به انگشتر
سه میلیونی نظر داشتی، تازه این فقط یک حلقه بود از زنجیر خواسته هایت

صفت ترشیده را اولین بار از خودت شنیدم، کوچکتر بودی
یادت هست میگفتی معلم ریاضیتان شوهر نکرده، گفتی ترشیده!

عاشق که شدم تلفنم را قطع میکردی و بهانه ات حضور میهمانهایتان بود

عاشق که شدی، فردا که مادر میشوی را ندیدی؟
دلت نمیخواهد همسر پسرت را بپسندی؟ تو و مادرم یکی هستید!

من باید اضافه کاری کنم تا تو در هر میهمانی لباسی جدید بپوشی تا به تو بگویند خوش تیپ

من باید شبها هم کار بکنم تا تو سفره ات رنگین باشد و به تو بگویند کدبانو

خسته از اضافه کاری برگشتم و گفتی پوشک بچه را عوض کن
چون من ناخنهایم را تازه لاک زده ام

وقتی خواستی طلاق بگیری، "گفتند" بچه مال پدر است! من نگفتم، همان دینی گفت که تو برایش از پس اندازمان سفره ابوالفضل می انداختی و یکهو خواب میدی که باید به حج بروی، آنهم در اوج گرفتاریمان

آری، اینچنین است خواهر من! رفتارهای زشت ما از پس هم می آیند
تو چنان کردی که خشم در دل من ها کاشتی و من ها شکستند و بسته به صبرشان دو فوج شدند
آنان که ضعیفتر بودند خرد شدند و خشمشان کینه شد و کینه شان عقده و در هر کوی و برزن و بازار از هر اندک قدرت خود نهایت سوء استفاده را کردند و بر تو تاختند
اما آنان که یا قویتر بودند یا از تو ها کمتر زخم خوردند، خشمشان هم کمتر بود و کینه هاشان نیز
اینان هنوز چشم امید دارند به وطن که بتواند و برآنند که نیک بمانند
خوشحالم حالا که میخواهی تغییر کنی
من هم برآنم که بهتر باشم و شادتر باشیم
در کنار هم، من و تو ای هموطن،
بدون هر نوع بغض و کینه و تبعیض جنسی
مایی بهتر برای فردا و آینده ای بهتر




| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 12:30 صبح


طرح های جالب و ابتکاری
 



| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 12:27 صبح


اس ام اس دلتنگی
 
اس ام اس دلتنگی
 
از ساعت متنفرم !
این اختراع غریب بشر که مدام ،
جای خالی حضورت را به رخ دلتنگی یادم می کشد!!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دلتنگى"
حس نبودن کسی است که تمام وجودت یکباره
تمنای بودنش رامیکند

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دلتنگی
عین آتش زیر خاکستر است
گاهی فکر میکنی تمام شده
اما یک دفعه
همه ات را آتش میزند . . . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

منم دلتنگ رویت
دلم آید به سویت
چه کردی با دل من
که کرده آرزویت .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
 
فـرهنـگ لـغـتهــا
نـیـاز بـه ویــرایــش دارند
بـرای مـعنی دلـتـنـگی
احتیـاج بــه ایــنهــمـه کـلمه نــیـســت,
دلتنـگی یــعنـــی
تـــو . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

چه سخت است دلتنگ قاصدک بودن در جاده ای که در آن هیچ بادی نمی
وزد..

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اشک من جاری شد...
جای تو خالی بود
جـــــــــای تـــــــــو ...
عکس تو درطاقچه ی کوچک قلبم خندید
شعر دلتنگی من سخت گریست
 
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بیقرار تو ام و در دل تنگم گله هاست ،
آه ! بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دل تنگم و جز روی خوشت در نظرم نیست
در گیتی و افلاک به جز تو قمرم نیست
با عشق تو شب را به سحر گاه رسانم
بی لذت دیدار تو شب را سحرم نیست

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تو که رفتی دلم برایت تنگ شد
حال که آمده ای در دلم جا نمیشوی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دل است دیگر
یا شور می‌زند
یا تنگ می‌شود
یا می‌شکند
آخر هم مهر سنگ بودن
...می‌خورد روی پیشانی‌اش

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

واژه هایم رنگ باران دارد وقتی از تو مینوسم
قلبم خیس دلتنگی است وچشمانم طوفانی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اشکهایم که سرازیر میشوند......
دیری نمی پایدکه قندیل می بندد...
عجیب سرد است هوای نبودنت

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دیگـر فرصتی بـرای پیامک دادن نیست
دست واژه ها را می گیرم
و به دیدنت می آیـــم
دلتنگیت در هیچ پیامی نمیگنجد

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

امروز...
انگار کسی آمد...
و هوای دلتنگی ات را ...
هی در آسمان اتاقم پاشید ...
و تو نبودی......

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دقایقی در زندگی هستندکه دلت برای کسی
آنقدر تنگ میشود که میخواهی اورا از رؤیاهایت بیرون بکشی و در دنیای واقعی
بغلش کنی. «گابریل گارسیا»

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
 
به گمانم یادت پنجره ی احساسم را میکوبد ، چرا که در دلم هوای دلتنگی به پاست
 
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

کاش دهخدا می دانست
دلتنگی ...
اشک ....
فاصله ....
بی وفایی....
تعریفش فقط دو حرف است "تـــو"

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دلتنگم اما
تو را طلب نمیکنم...نه اینکه بی نیازم ... صبورم.. "

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دلتنگی ... دلتنگی ...
همانند سربازی که تازه از جنگ بازگشته
محتاج نوازش دست هایت هستم
باور کن که دلتنگی ... دلتنگی ...
دلتنگی مرگ تدریجی ست !!!



| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 12:25 صبح


آیا میدانستید که پدیده سال 2012 دقیقا شب یلدا سال 91 به تاریخ شم

 

آیا میدانستید که پدیده سال 2012 دقیقا شب یلدا سال 91 به تاریخ شمسی هست؟

newsevents_attachment_5566.jpg
  
 عده ای عقیده دارند ، مجموعه‌ای از تغییرات و تحولات عظیمی است که گفته می‌شود در تاریخ 1 دی 1391  برابر با 21 دسامبر 2012 اتفاق خواهد افتاد.
باور برخی بر این است که این تاریخ پایان پنجمین دوره 5125 ساله تقویم قوم مایا است. برخی از این عقاید بر اساس برداشت‌های متفاوت از مفاهیمی همچون اسطوره  ‌شناسی و پیشگویی بر اساس اعداد است. گفته می‌شود پس از آغاز مجموعه تحولات دسامبر 2012، سیاره زمین و ساکنان آن متحمل تغییرات مثبت فیزیکی و ذهنی خواهند شد و این امر سبب می‌شود که سال 2012 آغاز عصر جدیدی برای بشریت باشد. بر خلاف عقیده ذکر شده در بالا، برخی دیگر باور دارند که سال 2012 آغاز رستاخیزی (آرماگدون) برای بشریت است. در فیلم‌ها و داستان‌ها و مستندهای تلویزیونی بسیاری از هر دو عقیده ذکر شده در بالا، استفاده گردیده‌است. محققان مختلفی درباره? اینکه آیا فاجعه‌ای در سال 2012 رخ خواهد داد، بحث کرده‌اند و به این نتیجه رسیده‌اند که نشانه‌های رستاخیز قریب الوقوع(پدیده 2012) نه در عقاید باستانی مایا‌ها یافت شده نه در مطالعات علوم معاصر. مایاشناسان سر شناس نیز درباره? اینکه آیا سال 2012 پایان دوره تقویم این قوم است، و آیا این تاریخ سرآغاز دوره‌ای جدید برای بشریت است بحث کرده‌اند و بیان داشته‌اند که این عقاید برداشت‌های نادرست از تاریخ مایا‌ها است. در باورهای امروزه این قوم نیز پدیده 2012 کاملا در تضاد با عقاید آن‌هاست. همچنین در منابع قدیمی این قوم نیز پیدا کردن سرنخ‌هایی از بیان این موضوع بسیار نادر و کمیاب است. این امر بیان‌کننده? این است که حتی در میان بزرگان قوم مایا نیز اختلافات بسیاری بر سر درستی این موضوع وجود دارد. همین طور اخترشناسان و دانشمندان علوم طبیعی دیگر نیز این نظریه را رد کرده‌اند. ناسا نیز این گمانه‌زنی‌ها را به حدسیاتی که در دهه? 90 دریاره? اخلال در سیستم‌های رایانه‌ای در آستانه سال 2000 وجود داشت، شباهت داده‌است. 
یعنی به احتمال قریب به یقین هیچ اتفاقی نخواهد افتاد

2012-mystery.jpg
 
 



| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 12:22 صبح


یکنفر در هـمین نزدیکــی ها

 

یکنفر در هـمین نزدیکــی ها
چــیزی
به وسعت یک زنــدگی برایت جا گذاشته است
خیالـــت راحت باشد
آرام چشمهایت را ببــند
یکنفر برای همه نگرانـــــی هایت بیــدار است
یکنفر که از همه زیبایی های دنیــا
تـنهـا تـــو را بـــــاور دارد ...




| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 11:59 عصر


وصیت نامه

وصیت نامه

از بوی گلاب بدم می آید ، همون آب معدنی کفایت می کند... ،

نگید این رانی هلو دوست داشت ، سنگ قبرش رو با رانی بشوریمااا ،
نوچ میشه ، من از مورچه ها دل خوشی ندارم !


آقایون فامیل ، به خاطر من سه متر ریش نزارید !

خانوم های فامیل ، خواهشا بالای سر قبرم جیغ و داد نکنید ،
باور کنید من از همهمه و شلوغی بدم میومد ! مردم ، گناه که نکردم !


مراسم ختم من رو تو هیچ مسجدی نگیرید ،

راستی آخوند هم نیارید واسه فامیل ، دینی کلاس پنجم رو یادآوری کنه !!!


توی درایو E عکس دارم ، خوراک اعلامیه ،

عکس پرسنلی نزاریداا ، اونا جلب ترحم نمی کنه !


بعد از مرگم هنوز میت رو زمین مونده هارد کامپیوترم رو بزارید تو ماکروفر !

یه کاری کنید درایو D بیشتر بترکه ! من اندک آبرویی داشتم در این خانواده !!!


یه وقت ساندیس ماندیس دست فامیل ندیداااا ... ساندیس خیلی بده !!!



روی خرما ها پودر نارگیل نریزید ، هم شکلش خز میشه ، هم بد مزه میشه !

همون گردو بزارید لاش خیلی حال میده !
( پ ن : هنگام تزئین حلوا دست خود را با آب و صابون بشویید ! )


پنج شنبه ها سر خاکم نیاید چه کاریه ؟ ترافــــیک !



فیس بوکم رو بلاک نکنید ، گهگداری باهاش پست بدید بیاد بالا جیگر رفیقام کباب شه !



به اقوام بگویید از اون تکست های مرگ برام بگن

مثلا هنگام دیدن قبرم بگن : خونه ی نو مبارک !


شایعه کنید قبل مرگش بهش الهام شده بود میمره !

از اون دیالوگ هاست که مو به تن سیخ می کنه هااا !!


هنگام خاک کردنم یک بیل کوچک کنارم بگذارید ، شاید دلم برایتان تنگ شد !!



و در آخر :


بنویـسید بعد مرگـم روی سـنـگ ... با خطـوط نـرم و زیــبا و قشــنگ

او خفته است در این گور سرد ... مرگش را دیده بود در یک پاییز زرد
در 25 سالـگـی مــرد و در X سالـگــی بــه خـاک سـپــرده شــد




| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 11:57 عصر


همیشه خوابها

 

همیشه خوابها
از ارتفاع ساده لوحی خود پرت می شوند و می میرند .
من شبدر چهار پری را می بویم
که روی گور مفاهیم کهنه روییده ست
آیا زنی که در کفن انتظار و عصمت خود خاک شد جوانی من بود ؟
آیا دوباره من از پله های کنجکاوی خود بالا خواهم رفت
تا به خدای خوب ، که در پشت بام خانه قدم می زند سلام بگویم ؟
حس می کنم که وقت گذشته است
حس می کنم که (( لحظه )) ، سهم من از برگ های تاریخ است
حس می کنم که میز فاصله کاذبی ست در میان گیسوان
من و دست های این غریبه غمگین
حرفی به من بزن
(( آیا کسی که مهربانی یک جسم زنده را به تو می بخشد
جز درک حس زنده بودن از تو چه می خواهد ؟
حرفی به من بزن
من در پناه پنجره ام
با آفتاب رابطه دارم .
 
من چشم میگذارم و تو قایم میشوی
من هنوز روزها را میشمارم
تو پیدا نمیشوی
یا من بازی را بلد نیستم
یا تو جر زدی . . .
 



| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 11:55 عصر